رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز

رفتی از چشممٖ و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز

در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز

گر چه امروز من آیینه ی فردای منست
دل دیوانه در اندیشه ی فرداست هنوز

عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز

لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
دیدگاه ها (۱)

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانمرنگ رخساره خبر می‌دهد از ح...

😂 😄 😅 😉 😉

رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوزعکس روی تو در این آینه پید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط