porya

porya:
گفتم از قصه عشقت گرهی باز کنم
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد
@c_irani
#کافه_ایرانی
دیدگاه ها (۱)

پشت این پنجره یک عمر گذشت

CAFE_IRANI:زندگی یعنی ببوسی دست مادر را فقطگرچه لبهای تو هم ...

porya:گفتم از قصه عشقت گرهی باز کنم به پریشانی گیسوی تو سوگن...

CAFE_IRANI:به چه می اندیشی ؟نگرانی بیجاست ...عشق اینجا و‎ ‎خ...

من اگر سؤال کردم چه سؤال نابجاییتو اگر سکوت کردی چه جواب دلر...

" سوگند به زندانی که قعر دریای چشمهای تو بود و تنها راه رهای...

ریکشنشون وقتی تو دعوا میزننت و گریه میکنی (درخواستی)نامجون :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط