فیک ته
فیک ته
ویو ات
ساعت دو شب بود نگران ارباب شده بودم منتظرش نشستم تا بیاد
(۲ مین بعد)
هه ات گاوی تو حتی اسمش هم یادت رفته هه پسرا نگرانشی من به سانا میگفتم گاو الان خودم گاوم(میگم این دوتا خود درگیری دارن دوروغ نمی گفتم)
ویو ته (اسم دختره مال ته یوناست)
دختر رو بردم تو اتاق ووووووووووو............اسمات🤣😑
ویوات
ساعت ۴ صب با صدای اه ناله بیدار شدم صدا از اتاق ارباب میومد از لای در نگاه کردم دیدم ارباب..ار..با...ب داره رفنم تو اتاقم اروم رو بالشتم گریه کردم صب ساعت شیش باید بیدار می شدم چون ارباب می خواست مهمونی مافیایی عنشو بگیره
(پرش زمانی به ساعت شیش)
ویو ات
منو سانا بیدار شدیم از غذای کره ای بگیر تا دستور پختای غذا ها آمریکایی خیر سرشون می خواستن آشپز بیارن کاپ کیک هم درست کردم با کیک ختمه ای مشکی با شکلات شیرین درست کرد سانا اخرش هم مث قبلا نا خامه باقی موندش خوردیم بعد پنج مین ارباب با اون دختره ی (بچه برعکس میخونم از چپ بخونین )
دختره یه ه* ز*ر*ه🔁
ویو ته
از خواب بیدار شدم یادم اومد دیشب چی کار کردم ولی خیلی بهم حال داد دختر خوبیه از ات هم خوشگل تره اترو دوست ندارم دیدم کم کم چشاشو وا کرد
یونا:اوم ددی صبت بخیر
ته:صب تو هم بخیر بیبی گرل لباسامونو بپوشیم بریم پایین صبحونه بخوریم امروز عصر هم میبرمت بازار برای مهمونی امشب برات لباس میخریم راستی دلت در نمیکنه
یونا :نه ددی درد نمی کنه
ذهن یونا
هه چقد خره من فقط می خوام پولتتو بکشم بالا ددی به ظاهر
تا پارت بعدی گود بای
ویو ات
ساعت دو شب بود نگران ارباب شده بودم منتظرش نشستم تا بیاد
(۲ مین بعد)
هه ات گاوی تو حتی اسمش هم یادت رفته هه پسرا نگرانشی من به سانا میگفتم گاو الان خودم گاوم(میگم این دوتا خود درگیری دارن دوروغ نمی گفتم)
ویو ته (اسم دختره مال ته یوناست)
دختر رو بردم تو اتاق ووووووووووو............اسمات🤣😑
ویوات
ساعت ۴ صب با صدای اه ناله بیدار شدم صدا از اتاق ارباب میومد از لای در نگاه کردم دیدم ارباب..ار..با...ب داره رفنم تو اتاقم اروم رو بالشتم گریه کردم صب ساعت شیش باید بیدار می شدم چون ارباب می خواست مهمونی مافیایی عنشو بگیره
(پرش زمانی به ساعت شیش)
ویو ات
منو سانا بیدار شدیم از غذای کره ای بگیر تا دستور پختای غذا ها آمریکایی خیر سرشون می خواستن آشپز بیارن کاپ کیک هم درست کردم با کیک ختمه ای مشکی با شکلات شیرین درست کرد سانا اخرش هم مث قبلا نا خامه باقی موندش خوردیم بعد پنج مین ارباب با اون دختره ی (بچه برعکس میخونم از چپ بخونین )
دختره یه ه* ز*ر*ه🔁
ویو ته
از خواب بیدار شدم یادم اومد دیشب چی کار کردم ولی خیلی بهم حال داد دختر خوبیه از ات هم خوشگل تره اترو دوست ندارم دیدم کم کم چشاشو وا کرد
یونا:اوم ددی صبت بخیر
ته:صب تو هم بخیر بیبی گرل لباسامونو بپوشیم بریم پایین صبحونه بخوریم امروز عصر هم میبرمت بازار برای مهمونی امشب برات لباس میخریم راستی دلت در نمیکنه
یونا :نه ددی درد نمی کنه
ذهن یونا
هه چقد خره من فقط می خوام پولتتو بکشم بالا ددی به ظاهر
تا پارت بعدی گود بای
۷.۲k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.