part 9

part 9

هاری:خب من شروع میکنم اونروز یادتونه تهیونگ اومد در کش هوسو رو بده

جونگ کوک:آره بابا حتما بهونه آورد مگر نه هوسو همچین کشی نداره

هوسو:من موهام کوتاه هس چطوری آخه مو ببندم میشه ها بست ولی کوچولو منم خواستم بره بخاطر اون

ا/ت:ایشه خودشم میخواد خودشو به من بچسبونه باهام دوست بشه

سوهو:والله من نمیدونم به اون اخلاقاش چی بگم امروز رو دیدی

هاری:چی شده بود؟

جونگ کوک:من و ا/ت داشتیم حرف میزدیم گفتم به منم بگو جانم بعد که گفت باشه اون الکی سرفه کرد و گفت چی

هاری:ندیت پدید

هوسو:راستی امروز قلدر های مدرسه قبل ا/ت رو دیدم

ا/ت:یاالله خب

هوسو:داشتن کاسبی میکردن همین که منو دیدن خودشون رو خواستن جمع کنن گفتم لازم نکرده بشنین من دیدنی هامو دیدم🤣

هاری:😐

سوهو:واییییییییییی بعد من نمیدونم اونا چطوری قلدی میکردن کصخل های الدنگ

ا/ت:ایش حالم ازشون بهم میخوره

جونگ کوک:عیبی نداره عشقم دیگه الان پیش ما هستی

هاری آروم دم گوش هوسو:اینا رل زدن؟🤨

هوسو بلند:فک کنم

ا/ت:چی فک کنی هوسو

هوسو:شما رل زدین؟

هاری میزنه به سر هوسو

هوسو:اخخخخخ

هاری:آخه شل مغز خودمم میتونستم بپرسم دیگه خواستم از تو بپرسم توهم ریدی

سوهو:هوشه به قشنگ من دست بلند نکنی ها

ا/ت:سوهو چشمم روشن

جونگ کوک:هوسو دستت درد نکنه

هاری:من باید بگم چشمم روشن که شماها رل زدین ولی من سینگل به گورم ای خدااااا

جونگ کوک:کی گفته ما رل زدیم

هاری:رفتار ها گفتار هاااااا