ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ، ﻣﺴﺘﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ، ﺩﻟﻢ ، ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺎﺯ ﮔﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﺎﯼ ! ﻧﺨﺮﺍﺷﯽ ﺑﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ، ﺗﯿﻎ ﻫﺎﯼ ، ﻧﭙﺮﯾﺸﯽ ﺻﻔﺎﯼ ﺯﻟﻔﮑﻢ ﺭﺍ ، ﺩﺳﺖ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﺮﯾﺰﯼ ، ﺩﻝ ﺍﯼ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺴﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ...
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.