p5
ات: بلد نیستی در بزنی
دیدم درو قفل کرد و داره میاد نزدیک رفتم عقب که به تاج تخت خوردم و اونم از پایین تخت داره میاد بالا که روم خیمه زد
وگاس: نظرت درمورد یکم عشق بازی چیه؟ بیبی گرل
ات: گمشو بیشعور
کمربندشو دراورد و دستمو به تخت بست و منم تغلا میکردم (وگاس همون پسرست که کلیپشو کزاشتم تو کین پورش) لباسمو در اورد لباس خودشم همینطور منم داد میزدم
ات: گمشووو.... کمممکککک (داد)
وگاس: ساکت باش بیب
شروع کرد کیس مارک گزاشتن و منم همینجور داد میزدم
ات: کمک کنیین... نکن عوضییی(داد و گریه)
دیکشو واردم کردو محکم ضربه میزد منم جیغ میزدمو گریه میکردم
ات: جیییغ.... یکی بیاد نجاتم بدهههه... وحشییی(جیغ و گریه)
وگاس: فقط ناله هاتو بشنوم
نامجون ویو
نشسته بودیم تو حال که وگاس رفت بالا و بعدش صدای جیغ و داد ات اومد زود رفتیم بالا اما در قفل بود رفتم چکش اوردمو درو شکستم که دیدیم وگاس رو ات خیمه زده و داره بهش تجاوز میکنه و ات کمک میخواد زود رفتم وگاسو پرت کردم اونور
ات ویو
دیدم درو شکستن اومدن تو نامجون وگاسو انداخت رو زمینو بچها داشتن میزدنش پتو رو رو خودم کشیدم و اشکمو پاک کردم کوک و تهیونگ بردنش بیرون
نامجون: حالت خوبه
ات: تقریبا
گانگجه: اون عوضی
ات: کجا... بردنش؟
جیمین: اتاق شکنجه... بابات که اومد حسابشو میرسه
ات: بغض
گانگجه: خب بیاین بیرون میخواد لباس بپوشه
رفتن بیرون همینطور که بین پاهام خونی بود حوله رو برداشتم رفتم دوش گرفتم و موهامو خشک کردم لباس پوشیدم خجالت میکشیدم برم پایین رو تخت نشسته بودم که در زدن
ات: بیا تو
کوک: حالت خوبه
ات: اره
کوک: بیا پایین
ات: خجالت میکشم
کوک: چرا اونوقت؟
ات: چون اؤن..
کوک: بیخیالش شو بیا پایین اون خودش یه دیوونه ی روانیه
ات: باشه (اروم)
رفتیم پایین سرمو انداخته بودم پایین نشستیم رو مبل که در زدن رفتم باز کردم بابام و عموهام بودن
ات: سلام
یونگی: سلام دخترم
رفتیم نشستیم تو حال
تهیونگ: عمو وگاس تو اتاق شکنجست
یونگی و جین : چرا؟
جیمین: چون...
ات: ساکت شو
گانگجه: باید بکی دبگه نباید؟
یونگی: مثل ادم حرف بزنین
نامجون:وگاس به ات تجاوز کرده
ات: نمیخواست انقدر واضح بگی
بونگی: چه گوهی خوردهههه(داد)
جین: به چه جرعتی اینکارو کردهه
دیدم رفتن سمت اتاق شکنجه
ات: لازم نبود انقدر واصح بگی چیکار کرده
نامجون: به هر حال که میفهمیدند
ات: خیلی...
وگاس: جییییغ
ات: دارن چیکارش میکنن؟
جیمین: زنده نمیمونه
وگاس: جیییغ
کوک: ولی برادر زادشونه نمیکشنش که نه؟
گانگجه: اصلا مهم نیست بیاین به صدای جیغ زدنش گوش بدیم
تهیونگ: هان؟
ات: صدای باحالیه
همه: ترکیدن
(فردا)
بیدار شدم ساعتو نگاه کردم خیلی زود بود حتما الان همه خوابن کرمم فعال شد رفتم تو اتاق کوک
راستی یادم رفت بگم وگاسو دیروز پخ پخ کردن الان دیکه اون دنیااست
رفتم تو اتاق کوک خوابیده بود و بالا تنش لخت بود اما این دیگه برامن و خودش عادی شده رفتم یه لیوان اب یخ برداشتم رختم روش
کوک: خفت میکنممم
افتاد دنبالم منم فرار میکردم که...
ادامه دارد
دیدم درو قفل کرد و داره میاد نزدیک رفتم عقب که به تاج تخت خوردم و اونم از پایین تخت داره میاد بالا که روم خیمه زد
وگاس: نظرت درمورد یکم عشق بازی چیه؟ بیبی گرل
ات: گمشو بیشعور
کمربندشو دراورد و دستمو به تخت بست و منم تغلا میکردم (وگاس همون پسرست که کلیپشو کزاشتم تو کین پورش) لباسمو در اورد لباس خودشم همینطور منم داد میزدم
ات: گمشووو.... کمممکککک (داد)
وگاس: ساکت باش بیب
شروع کرد کیس مارک گزاشتن و منم همینجور داد میزدم
ات: کمک کنیین... نکن عوضییی(داد و گریه)
دیکشو واردم کردو محکم ضربه میزد منم جیغ میزدمو گریه میکردم
ات: جیییغ.... یکی بیاد نجاتم بدهههه... وحشییی(جیغ و گریه)
وگاس: فقط ناله هاتو بشنوم
نامجون ویو
نشسته بودیم تو حال که وگاس رفت بالا و بعدش صدای جیغ و داد ات اومد زود رفتیم بالا اما در قفل بود رفتم چکش اوردمو درو شکستم که دیدیم وگاس رو ات خیمه زده و داره بهش تجاوز میکنه و ات کمک میخواد زود رفتم وگاسو پرت کردم اونور
ات ویو
دیدم درو شکستن اومدن تو نامجون وگاسو انداخت رو زمینو بچها داشتن میزدنش پتو رو رو خودم کشیدم و اشکمو پاک کردم کوک و تهیونگ بردنش بیرون
نامجون: حالت خوبه
ات: تقریبا
گانگجه: اون عوضی
ات: کجا... بردنش؟
جیمین: اتاق شکنجه... بابات که اومد حسابشو میرسه
ات: بغض
گانگجه: خب بیاین بیرون میخواد لباس بپوشه
رفتن بیرون همینطور که بین پاهام خونی بود حوله رو برداشتم رفتم دوش گرفتم و موهامو خشک کردم لباس پوشیدم خجالت میکشیدم برم پایین رو تخت نشسته بودم که در زدن
ات: بیا تو
کوک: حالت خوبه
ات: اره
کوک: بیا پایین
ات: خجالت میکشم
کوک: چرا اونوقت؟
ات: چون اؤن..
کوک: بیخیالش شو بیا پایین اون خودش یه دیوونه ی روانیه
ات: باشه (اروم)
رفتیم پایین سرمو انداخته بودم پایین نشستیم رو مبل که در زدن رفتم باز کردم بابام و عموهام بودن
ات: سلام
یونگی: سلام دخترم
رفتیم نشستیم تو حال
تهیونگ: عمو وگاس تو اتاق شکنجست
یونگی و جین : چرا؟
جیمین: چون...
ات: ساکت شو
گانگجه: باید بکی دبگه نباید؟
یونگی: مثل ادم حرف بزنین
نامجون:وگاس به ات تجاوز کرده
ات: نمیخواست انقدر واضح بگی
بونگی: چه گوهی خوردهههه(داد)
جین: به چه جرعتی اینکارو کردهه
دیدم رفتن سمت اتاق شکنجه
ات: لازم نبود انقدر واصح بگی چیکار کرده
نامجون: به هر حال که میفهمیدند
ات: خیلی...
وگاس: جییییغ
ات: دارن چیکارش میکنن؟
جیمین: زنده نمیمونه
وگاس: جیییغ
کوک: ولی برادر زادشونه نمیکشنش که نه؟
گانگجه: اصلا مهم نیست بیاین به صدای جیغ زدنش گوش بدیم
تهیونگ: هان؟
ات: صدای باحالیه
همه: ترکیدن
(فردا)
بیدار شدم ساعتو نگاه کردم خیلی زود بود حتما الان همه خوابن کرمم فعال شد رفتم تو اتاق کوک
راستی یادم رفت بگم وگاسو دیروز پخ پخ کردن الان دیکه اون دنیااست
رفتم تو اتاق کوک خوابیده بود و بالا تنش لخت بود اما این دیگه برامن و خودش عادی شده رفتم یه لیوان اب یخ برداشتم رختم روش
کوک: خفت میکنممم
افتاد دنبالم منم فرار میکردم که...
ادامه دارد
۱۹.۱k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.