استان نخستاستان کوردستان
استان نخست:(استان کوردستان)
مساحت استان کوردستان
۲۹/۱۳۷معادل ۱/۷درصد مساحت کل کشور می باشد .وجمعیت کل استان ۱/۴۹۴میلیون نفراست.
از شمال به استان اذربایجان غربی وزنجان واز شرق به همدان وبخش دیگری اززنجان واز جنوب کرمانشاه واز غرب به کشور عراق محدود
است.
مرکزاستان شهرسنندج می باشد .
وشهرستانهای اصلی ان سنندج وسقز ,قروه ,مریوان,بانه,کامیاران,بیجارودیوان دره می باشد.
امید دارم فردا شب
توضیحی کامل وجامع در مورد شهرستان سنندج وتوابع ان وهمچنین کاستی های استان خدمت شما عزیزان ارایه نمایم
وخواهش بنده از شما عزیزان نگرشی جامع به توضیحاتم می باشد که انرا دال بر سیاسی ویا مذهبی ویا...نگذارید .
این پستها فقط,یک همدلی در دنیای,مجازیست
باشد مورد قبول قرار گیرد.
بررسی ریشه «کرد» بهصورتی دقیق و چگونگی پیدایش اولیه آنان در کردستان مسئلهای کهن و قدیمی است و امروز هم بحثهای بسیاری در این باره صورت میگیرد و آرای مختلف و نظریههای گوناگونی ابراز شده است.
در سنگ نوشتههای کشف شده آشور و بابل نام «کرد» نیامده است. اما در آثار نویسندگان یونان باستان، لغت «کردخوی» (کاردخوی) بهصراحت ذکر شده است. گزنفون در آثارش، ساکنان محدوده زاگرس را بدین نام یاد کرده است. از طرفی نیکیتین معتقد است که کردوخهایی که گزنفون از ورای خاک کردستان فعلی تا دریای سیاه به آن اشاره کرده، کسانی جز اجداد مسلّم کردهای امروزی نبودهاند. تورو دانژن اولین بار در تاریخ عهد باستان در دو کتیبه سومری از «وارادنَنِر»، نام و عنوان «کرد» را مشاهده کرد. بنابراین هنوز محققان نتوانستهاند معنای درست و دقیق واژه «کرد» را مشخص کنند. تاریخنگاران نامهای بسیاری را ذکر کردهاند که شباهت دقیقی با واژه «کرد» دارند. تا چندی پیش شایع بود که «کرد»ها فرزندان «کاردوخی»هایی هستند که گزنفون در سال 401 قبل از میلاد با آنها دیدار و ارتباط داشته است ولی اخیراً دانشمندان معتقدند که کاردوخیها در اصل آریایی نیستند و «کُورتی»ها را که در شرق قلمروی کاردوخیها میزیستند، نیاکان «کرد»ها میدانند.
با توجه به پژوهشهای دانژن، سرزمین «کاردا»؛ همسایه طوایف «سُو» در جنوب دریاچه وان، قرار داشته است. به گفته دِرایو، سُو و قلعه قدیمی آن که در متن شرفنامه در ناحیه بدلیس نیز آمده، یادگار همان قوم است. نویسنده شرفنامه واژه «کرد» را به معنی شجاعت میداند و معتقد است که شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار، از این طایفه برخاستهاند.
کلماتی که بیشتر با لفظ «کرد» در آثار مربوط به زاگرس و حوالی آن دیده شده است و بعضی محققان آن را با لفظ «کرد» یکی دانستهاند مانند «قردو»، «قورطی» و «خالدی» پایه علمی ندارد و با کلمه کرد ارتباط درستی ندارند. دانشمندانی چون هارتمان، نولدکه و ویسباخ از جمله زبانشناسی تاریخی، ثابت کردهاند که واژههای کرد با کردو از دو ریشه متمایز آریایی و سامی هستند و همچنین اعتقاد دارند که قوم کورتی را که مورخان یونان باستان از جمله استرابون، جزو طوایف ماد و پارسی نام بردهاند، همین کرد فعلی است و مؤید این نظر، وجود طوایف کرد در فارس، در زمان ساسانیان است.
«اَکراد» اصطلاحی است که در دوران اسلامی بنا به جمع مکسر عربی به «کردها» داده شد. چنان که بعدها «ترکها» را «اتراک» و «لُرها» را «الوار» خواندند، همانگونه که جمع عرب، «اعراب» بود. از این رو در منابع دوره اسلامی به کوچندگان کرد و سکونتگاه آنان «زمالاَکراد» میگفتند.
کردستان مهد تمدنی کهن شناخته شده، که از دیرباز محل سکونت کردها بوده است. بنا به نوشته مینورسکی، طوایف کرد از شرق ایران به سوی غرب «کردستان» کوچ کرده و در آنجا مسکن گزیدهاند و اسم بومیان نخستین را «کارداکا» در حوالی دریاچه وان و مجاورت طوایف «سُو» دانستهاند و گروه دیگر آنان را «کوردویین» گفتهاند. از نام کردستان تا قرن دوازدهم میلادی در هیچ تألیف، نوشته، سند و مدرکی، اثری نبود و برای اولین بار در عهد سلجوقیان در تشکیلات اداری ایران ثبت شده که شامل ولایات جبال بوده و مرکز آن در بهار (نزدیک همدان) قرار داشته است. از لحاظ تاریخی ریشه اسمی کردستان اولین بار از طرف سلجوقیان به منطقه واقع در میان آذربایجان و لرستان یا مناطق غربی زاگرس گفته شد که با این حساب این ناحیه شامل سنندج، دینور، همدان و کرمانشاهان (کرمانشاه) میشده است.
کورد مانا
(فروغا)
مساحت استان کوردستان
۲۹/۱۳۷معادل ۱/۷درصد مساحت کل کشور می باشد .وجمعیت کل استان ۱/۴۹۴میلیون نفراست.
از شمال به استان اذربایجان غربی وزنجان واز شرق به همدان وبخش دیگری اززنجان واز جنوب کرمانشاه واز غرب به کشور عراق محدود
است.
مرکزاستان شهرسنندج می باشد .
وشهرستانهای اصلی ان سنندج وسقز ,قروه ,مریوان,بانه,کامیاران,بیجارودیوان دره می باشد.
امید دارم فردا شب
توضیحی کامل وجامع در مورد شهرستان سنندج وتوابع ان وهمچنین کاستی های استان خدمت شما عزیزان ارایه نمایم
وخواهش بنده از شما عزیزان نگرشی جامع به توضیحاتم می باشد که انرا دال بر سیاسی ویا مذهبی ویا...نگذارید .
این پستها فقط,یک همدلی در دنیای,مجازیست
باشد مورد قبول قرار گیرد.
بررسی ریشه «کرد» بهصورتی دقیق و چگونگی پیدایش اولیه آنان در کردستان مسئلهای کهن و قدیمی است و امروز هم بحثهای بسیاری در این باره صورت میگیرد و آرای مختلف و نظریههای گوناگونی ابراز شده است.
در سنگ نوشتههای کشف شده آشور و بابل نام «کرد» نیامده است. اما در آثار نویسندگان یونان باستان، لغت «کردخوی» (کاردخوی) بهصراحت ذکر شده است. گزنفون در آثارش، ساکنان محدوده زاگرس را بدین نام یاد کرده است. از طرفی نیکیتین معتقد است که کردوخهایی که گزنفون از ورای خاک کردستان فعلی تا دریای سیاه به آن اشاره کرده، کسانی جز اجداد مسلّم کردهای امروزی نبودهاند. تورو دانژن اولین بار در تاریخ عهد باستان در دو کتیبه سومری از «وارادنَنِر»، نام و عنوان «کرد» را مشاهده کرد. بنابراین هنوز محققان نتوانستهاند معنای درست و دقیق واژه «کرد» را مشخص کنند. تاریخنگاران نامهای بسیاری را ذکر کردهاند که شباهت دقیقی با واژه «کرد» دارند. تا چندی پیش شایع بود که «کرد»ها فرزندان «کاردوخی»هایی هستند که گزنفون در سال 401 قبل از میلاد با آنها دیدار و ارتباط داشته است ولی اخیراً دانشمندان معتقدند که کاردوخیها در اصل آریایی نیستند و «کُورتی»ها را که در شرق قلمروی کاردوخیها میزیستند، نیاکان «کرد»ها میدانند.
با توجه به پژوهشهای دانژن، سرزمین «کاردا»؛ همسایه طوایف «سُو» در جنوب دریاچه وان، قرار داشته است. به گفته دِرایو، سُو و قلعه قدیمی آن که در متن شرفنامه در ناحیه بدلیس نیز آمده، یادگار همان قوم است. نویسنده شرفنامه واژه «کرد» را به معنی شجاعت میداند و معتقد است که شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار، از این طایفه برخاستهاند.
کلماتی که بیشتر با لفظ «کرد» در آثار مربوط به زاگرس و حوالی آن دیده شده است و بعضی محققان آن را با لفظ «کرد» یکی دانستهاند مانند «قردو»، «قورطی» و «خالدی» پایه علمی ندارد و با کلمه کرد ارتباط درستی ندارند. دانشمندانی چون هارتمان، نولدکه و ویسباخ از جمله زبانشناسی تاریخی، ثابت کردهاند که واژههای کرد با کردو از دو ریشه متمایز آریایی و سامی هستند و همچنین اعتقاد دارند که قوم کورتی را که مورخان یونان باستان از جمله استرابون، جزو طوایف ماد و پارسی نام بردهاند، همین کرد فعلی است و مؤید این نظر، وجود طوایف کرد در فارس، در زمان ساسانیان است.
«اَکراد» اصطلاحی است که در دوران اسلامی بنا به جمع مکسر عربی به «کردها» داده شد. چنان که بعدها «ترکها» را «اتراک» و «لُرها» را «الوار» خواندند، همانگونه که جمع عرب، «اعراب» بود. از این رو در منابع دوره اسلامی به کوچندگان کرد و سکونتگاه آنان «زمالاَکراد» میگفتند.
کردستان مهد تمدنی کهن شناخته شده، که از دیرباز محل سکونت کردها بوده است. بنا به نوشته مینورسکی، طوایف کرد از شرق ایران به سوی غرب «کردستان» کوچ کرده و در آنجا مسکن گزیدهاند و اسم بومیان نخستین را «کارداکا» در حوالی دریاچه وان و مجاورت طوایف «سُو» دانستهاند و گروه دیگر آنان را «کوردویین» گفتهاند. از نام کردستان تا قرن دوازدهم میلادی در هیچ تألیف، نوشته، سند و مدرکی، اثری نبود و برای اولین بار در عهد سلجوقیان در تشکیلات اداری ایران ثبت شده که شامل ولایات جبال بوده و مرکز آن در بهار (نزدیک همدان) قرار داشته است. از لحاظ تاریخی ریشه اسمی کردستان اولین بار از طرف سلجوقیان به منطقه واقع در میان آذربایجان و لرستان یا مناطق غربی زاگرس گفته شد که با این حساب این ناحیه شامل سنندج، دینور، همدان و کرمانشاهان (کرمانشاه) میشده است.
کورد مانا
(فروغا)
- ۳.۸k
- ۲۹ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط