توی جمع سنگین ورنگین نشسته بودم که یه بچه فسقلی اومدگفتب

توی جمع سنگین ورنگین نشسته بودم که یه بچه فسقلی اومدگفت:ببخشیدشما انارو چه جوری میخورین؟منم گفتم:عزیزم مادون میکنیم بعد میریزم تویه کاسه توش گلپرونمک میریزیم میخوریم میگه:اه اه اه شماچه قدرکثافتید ماانارو نمیخوریم سیفون میکشیم میره پایین به بابای بچه نگاه میکنم میبینم داره اونور هر هر میخنده
هر کی فهمید بکویه لایکو.خخخخخ انارو
دیدگاه ها (۷)

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺭﻓﺘﯽ ﺣﻤﻮﻡ...ﺣﻮﻟﺖ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ!...ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ : ﯾﮑﯽ ﺣ...

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺭﻓﺘﯽ ﺣﻤﻮﻡ...ﺣﻮﻟﺖ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ!...ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ : ﯾﮑﯽ ﺣ...

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻭﺍﻗﻌﯽﺯﯾﺮ 18 ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﻧﺨﻮﻧﻦ ﺧﻮﺍﻫﺸﺎﺧﻮﺍﻫﺶ...

قوانین طلائی همسرداری (برای مردان ‎): قانون اول: باید زنی دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط