اسم رمان. عشقی رویای معلم جذاب من
وقتی از مدرسه آمدم خونه متوجه یه ماشین باکلاس توی محله مون شدم جلوی خونمون بود خونه ی ما دو طبقه بود. ما طبقه. پایین زندگی می کردیم و طبقه بالامون خالی بود. دوتا داداشامم با خانوماشون رفته بودن شهر و من و پدر مادرم باهم زندگی می کردیم خیلی زندگی شادی داشتیم منم کلاس هشتم بودم. به درس زیاد علاقه نداشتم. ولی به اجبار و سر گرمی می رفتم وقتی وارد حیاط شدم مغنه ام در آوردم که همهی موهام ریختن بیرون تا زیر باسنم بودن که یهو دیدم. ......
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.