و کسی را دیدم
و کسی را دیدم
نه که در خواب
نه در غوطه گرداب
نه در جنگل و مرداب
نه در دشت پر از مه
نه در خاک ونه در باد
نه در تابش مهتاب
در آن سوی پر از نور
در آن پنجره دور
در آن خانه امید
در آن سرو و در آن بید
در آن گوشه پنهان
در آن چشم پر از اشک
در آن روح پر از عرش
که بوداست نمایان
همان کودک خندان
نه که در خواب
نه در غوطه گرداب
نه در جنگل و مرداب
نه در دشت پر از مه
نه در خاک ونه در باد
نه در تابش مهتاب
در آن سوی پر از نور
در آن پنجره دور
در آن خانه امید
در آن سرو و در آن بید
در آن گوشه پنهان
در آن چشم پر از اشک
در آن روح پر از عرش
که بوداست نمایان
همان کودک خندان
- ۳۸۵
- ۱۰ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط