تو بی نهایت سکوت با تپش ثانیه ها

تو بی نهایت سکوت، با تپش ثانیه ها،
چشم انتظار سایه ای در افق پنجره ها،
تا که تکانیده شود خانه ی دل مرده ی ما
غنچه زند خنده و باز رویش نو خاطره ها
در آن زلال آینه ، برااااای انعکاس " ما "،
غریبه بودنت بس است ... بیا بشو .... تو آشنا






شعر از خودم (م.ی)
(عکس نوشته ها و برگ های دیگر این دفتر شعر مرا هم سر بزن...)


https://telegram.me/youplus



#شعر #عاشقانه #دفتر_شعر #م_ی #هنر #تصویر #پس_زمینه #احساس
دیدگاه ها (۷)

من برای عشق بازی ناله ها فریاد ها سر داده ام ، اما چ سود .. ...

لالا لالا لا امشب دوباره ... قرار این دل، تا صبح بباره لالا...

مطرب امشب از برایم سازی از فردای بی پروا بزن ... تاری از گی...

سکوتم را نه بشنیدند، جوابم را نفهمیدند ... بسان قاب و گلدان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط