بعد از مدت ها تنبلی

بعد از مدت ها تنبلی

«رمان هم خونه های ما»
پارت:۱۷

خانم کیم:سلام بچه ها،رزی چطوری ببینم این بار برام چه غذای خوشمزه ای درست کردی
+:لطف دارین خاله
خانم کیم:سلام شما ها کی هستین؟«رو به پسرا»

-:مامان حالا ول کن اینا رو توضیح میدم بیا اول غذا تو بخور،سرد میشه ها

خانم کیم:باشه

خانم کیم و بقیه ی بچه ها رفتن و شروع به غذا خوردن کردن

-:من دیگه سیر شدم
+:عجبا تو که چیزی نخوردی
-:ممنون واقعا سیرم ولی دلم میخواست یکم از اون کیمچی که تازه درست کردی بخورم
^:وا خب بخور
-:اخه یه کوچولو میخوام،ظرف الکی کثیف میشه
جیمین:بیا من بهت میدم«رو به جیسو»دهنتو باز کن«غذا میزاره تو دهن جیسو»
-:مرسی خوشمزه بود
جیمین:خواهش

خانم کیم:«یه نگاه بد به جیسو و جیمین میکنه»شما خیلی با هم صمیمی هستین ها
-:مامان اینجوری نگو دیگه،بزار برات تعریف کنم

جیسو نشست و از سیر تا پیاز ماجرا رو برای مامانش تعریف کرد

خانم کیم:باشه«گوشیش زنگ میخوره»

تماس
خ،ک:الو
....:الو سلام خانم
خ،ک:چیشده
....:یکی امده تو مغازه میگه باید حتما الان باید شما رو ببینه
خ،ک:بهش بگو سرش شلوغه
...:گفتم ولی میگن ضروری هست
خ،ک:باشه خودم رو میرسونم

-:چیشد مامان
خ،ک:من باید برم،فعلا

«ساعت۱۰شب»
+:بچه ها میخوام برم مغازه خرید کنم کسی میخواد باهام بیاد
ته:اره من میخوام بیام
+:خب بریم
«رسیدن مغازه»
+:میخوام چند بسته نودل هم بخرم
ته:اونا اونجاست
+:اره بزار بردارم

یهو چند تا پسر امدن سمت رزی و یکی از پسرا گفت

....:اهای دختر خشگله «رو به رزی»
+:لطفا مزاحم نشید
....:چقدر بهت پول بدم این دختر خشگل رو بهم میدی« رو به ته»
یهو رزی محکم و با مشت زد تو صورت پسره

+:تا بفهمی من فروشی نیستم« با عصبانیت»
....:زنیکه ی روانی
+:با کی بودی،پس نمیشه نه باید حتما ادبت کنم

رزی افتاد رو پسره و تا میخورد زدش و صورت پسره داغون شد
ته:اهای رزی ولش کن« دست رزی رو میگیره که بکشه عقب»

بچه ها درگیر بودن که یهو چند تا پلیس میان

پلیس:اهای خانوم چیکار میکنی« رزی رو میکشه عقب».......
دیدگاه ها (۲)

سلام بچه ها باید بگم که ببخشید چون دیگه مدرسه ها داره شروع م...

بچه هااا بعد از مدتی پستتتتتتتتتبخدادیگه از امتهان های مدرسه...

بچه ها اگه دوست داشتین بگین که من عکس خودم با موهای نارجی رو...

تیاممممممتصورت از من چه دختری هست«واقعی بگو»؟؟؟؟؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط