تو یه روزهـ تابستونی مامانمـ نشستهـ رو مبلـ
تو یه روزهـ تابستونی مامانمـ نشستهـ رو مبلـ
صدای خندم خندهـ رو لبای مامانم میاره:)
خیره میشهـ توچشآم میگه:
دیوونهـ قربون اون خندهای از ته دلت برم:)
منم:
تخس تخس زل میزنم میگم:
مــــامـــــان عآشـــقـــتم :)
مامانم میخنده میگه:
منم عاشقتم:(:
بعد میخنده..
بلـــند میخنده و خندش به هق هق تبدیل میشهـ
و واسه دوباره شنیدن خندهام فیلمو میزنه عقب:)
صدای خندم خندهـ رو لبای مامانم میاره:)
خیره میشهـ توچشآم میگه:
دیوونهـ قربون اون خندهای از ته دلت برم:)
منم:
تخس تخس زل میزنم میگم:
مــــامـــــان عآشـــقـــتم :)
مامانم میخنده میگه:
منم عاشقتم:(:
بعد میخنده..
بلـــند میخنده و خندش به هق هق تبدیل میشهـ
و واسه دوباره شنیدن خندهام فیلمو میزنه عقب:)
۲.۰k
۰۵ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.