تنها نگاه بود و تبسم میان ما

تنها نگاه بود و تبسم میان ما
تنها نگاه بود و تبسم!
...دست تو بود و دست من
این دوستان پاک
کز شوق سر به دامن هم می گذاشتند

#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۲)

🩵🩵🩵🩵🪶دست مرا بگیرکه باغ نگاه تو چندان شکوفه ریختکه هوش از سر...

یک شب لبان تشنهٔ من با شوقدر آتش لبان تو می سوزدچشمان من امی...

چشمهایت را میبوسممی دانم هیچ کس ،هیچ گاهدر هیچ لحظه ای از آف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط