عشق شیرین p6

ویو ته :
داشتم تو سالن راه میرفتم و تو گوشیم میچرخیدم که خوردم به یه نفر و سینی نوشیدنیش ریخت روش و لباسش کثیف شد دلا شدم سینی رو برداشتم
ویو هانول :
ته ته بود بایس من به من خورد تنش خورد به تنم به خودم اومدم دلا شدم میخواستم سینی رو بگیرم که دستم خورد به دستاش دستاش خیلی نرم بود
÷امممم واقعا ببخشید من اصلا حواصم نبود
×نه نه اصلا مهم نیست
÷لباساتون به خاطر من کثیف شد لطفا شمارتون رو بهم بدید که خسارتتون رو بدم
×نه بابا این چه حرفیه مهم نیست می‌شورم
÷نمیشه خواهش میکنم
×باشه پس بزنید
_ باهم در ارتباطیم
×باشه
÷اممممم من باید برم بهتون زنگ میزنم فعلا
×باشع بابای
پرش زمانی به اتاق.......
~چی شد گرفتی
+چیزی دستت نیست که
~چرا حرف نمی زنی هانول
×ماجرا داره
~خب بگو
(هانول ماجرا رو میگه)
~خرشانسا هردوتو با بایستون روبه رو شدین فقط من نشدم
+میشی نگران نباش
×بچه هااااااا
+هااااااا
~چیههه
×تهیونگ بهم پیام داد
~چی میگه
×میگه شماره حساب بدید براتون خسارت سه تا نوشیدنی که انداختم رو بدم
+نه نگیر
×مگه خام معلومه که نمیگیرم
*چت هانول با ته*
×نه نیازی نیست
÷چرا لازمه بدید
×آخه......
÷آخع نداره
×باشه پس
(شماره حساب رو داد)
÷واریز میکنم
×ممنون
÷و یه چیز دیگه اگر پس فردا عصر وقت دارید بریم برای خرید لباس برای جبران لباسی که خرابش کردم
×نه این دیگه واقعا لازم نیست
÷پس وقت دارید پس پس فردا پایین هتل جلویه در منتظرتم فعلا
×باشع پس بابای
*پایان چت*

ببخشید یکم دیر شد ولی لطفاً حمایت کنید 🍓🥹