شیعه تنوری
شیعه تنوری
مردی از خراسان به امام صادق علیه السلام پیشنهاد قیام کرد و گفت:«شما صد هزار نیروی مسلح دارید»امام برای آزمایش میزان فداکاری آن مرد به او فرمود:«به آن تنوری که پر از آتش است وارد شو»او ترسید وعذر خواهی کرد.در این هنگام هارون مکی٬یکی از یاران امام٬وارد شد و سلام کرد.امام به او فرمود:«کفش هایت را کنار بگذار و به تنور آتش وارد شو»او بدون هیچ پرسشی وارد تنور شد.امام نیز شروع به گفت وگو کرد و از احوال خراسانی ها پرسید.بعد از مدتی امام رو به مرد خراسانی کرد و گفت:«برو داخل تنور را نگاه کن»او نیز چنین کرد و دید هارون مکی صحیح و سالم در تنور نشسته است.امام به او فرمود:«از این شیعیان تنوری که هرچه ما گفتیم تسلیم باشند و نق نزنند٬چند نفر داریم؟»وی گفت:«شیعه تنوری هیچ!».
میان ادعا وعمل فاصله بسیار است.
مردی از خراسان به امام صادق علیه السلام پیشنهاد قیام کرد و گفت:«شما صد هزار نیروی مسلح دارید»امام برای آزمایش میزان فداکاری آن مرد به او فرمود:«به آن تنوری که پر از آتش است وارد شو»او ترسید وعذر خواهی کرد.در این هنگام هارون مکی٬یکی از یاران امام٬وارد شد و سلام کرد.امام به او فرمود:«کفش هایت را کنار بگذار و به تنور آتش وارد شو»او بدون هیچ پرسشی وارد تنور شد.امام نیز شروع به گفت وگو کرد و از احوال خراسانی ها پرسید.بعد از مدتی امام رو به مرد خراسانی کرد و گفت:«برو داخل تنور را نگاه کن»او نیز چنین کرد و دید هارون مکی صحیح و سالم در تنور نشسته است.امام به او فرمود:«از این شیعیان تنوری که هرچه ما گفتیم تسلیم باشند و نق نزنند٬چند نفر داریم؟»وی گفت:«شیعه تنوری هیچ!».
میان ادعا وعمل فاصله بسیار است.
۱.۱k
۲۲ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.