با چندتا از خانواده های سپاه توی یه خونه سان شده بودیمی

با چندتا از خانواده های سپاه توی یه خونه ساڪن شده بودیم.یه روز که حمید از منطقه اومد
به شوخی گفتم:
" دلم میخواد یه بار بیای و ببینی
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونی
فاطمه جان شهادتت مبارک!"
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد.
نگاه کردم ، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلی بی انصافی هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم، حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟"
سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم"
#شهیدحمیدباکری
دیدگاه ها (۰)

هرکی گفت زنها رو چه به شهادتفقط یه جمله جوابش و بدید:)"حضرت‌...

تسلیت میگم به طرفداران جریان زن زندگی آزادی...🔹شما باز هم رف...

دشمنای اسرائیل تو پایگاه اصلیشون جمع شدن 🤌🏻😍🦋توییت سیدنا #ما...

_میگفتباشھداصحبت‌کنید؛آنھاصدای‌شمارابه‌خوبی‌می‌شنوند‌‌وبرایت...

پارت ۹۵

فیک جیمین تک پارتی

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من part : 06 ( جونگکوک ) از خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط