من اینجا ریشه در خاکم

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت
#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۱)

درگیر رویای زنانه تو هستمجنون که چیزی نیستدردهایم از عشق است...

اگر می خواهی زنی راعاشقانه در کنار خودت داشته باشیباید برای ...

چه دنیایی ساخته ای برای من،برای تو دلتنگی کم است! دیدی گنجشک...

دو قدم مانده که پاییز به یغما بروداین همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط