یه تیکه از رمانم
یه تیکه از رمانم
سهون با یک حرکت اومد سمتمون و زانو زد کنارم استینمو داد بالا و دید که جای کبودی قرمز شده
رو به لوهان داد زد : مرض داری دستشو میگری نمیبینی دستش درد میکنه ؟
لوهان زانو زد و گفت : من چه میدونستم دستش قبلا اسیب دیده بوده دیشب که اینجوری نبود. رها دیشبم اینجوری بودی ؟؟؟
کله ای تکون دادم که یعنی نه
لوهان نگاه مشکوکی به سهون کردو گفت : وایسا ببینم !!!! سهون تو از کجا میدونستی دست رها درد میکنه وقتی دیشب اینجوری نبوده ؟؟؟؟
سهون یه لحظه هنگ کرد بدبخت نمیدونست باید چی بگه اگه میگفت که دیشب چه اتفاقی افتاد که کلا هر دومونو میکشتن
سهون کلشو خاروند و گفت : خوب صبح دستشو دیدم
لوهان : رها که استین بلند تنشه چجوری دیدی؟
سهون با خنده گفت : عزیزم چشم بصیرت میخواد که تو نداری
لوهان خندید و ول کن ماجرا شد . رو به من گفت : ببخشید رها من چشم بصیرت نداشتم نفهمیدم که دستت درد میکنه
منم خندیدم و درد دستمو فراموش کردم
رفتیم سر میز نشستیم و لوهانم قهوه اورد
بکهیون رو کرد به سوهو و پرسید : سوهو راستی دیشب نگفتی مهمونی کی هست ؟؟؟؟
سوهو یه کم قهوشو خورد و گفت : امروز شنبه است چهار شنبه شب مهمونیه .مهمونی ساعت 7 شروع میشه تا 12 شب بعدشم یه راست میریم فرودگاه تا بریم ترکیه
سهون با یک حرکت اومد سمتمون و زانو زد کنارم استینمو داد بالا و دید که جای کبودی قرمز شده
رو به لوهان داد زد : مرض داری دستشو میگری نمیبینی دستش درد میکنه ؟
لوهان زانو زد و گفت : من چه میدونستم دستش قبلا اسیب دیده بوده دیشب که اینجوری نبود. رها دیشبم اینجوری بودی ؟؟؟
کله ای تکون دادم که یعنی نه
لوهان نگاه مشکوکی به سهون کردو گفت : وایسا ببینم !!!! سهون تو از کجا میدونستی دست رها درد میکنه وقتی دیشب اینجوری نبوده ؟؟؟؟
سهون یه لحظه هنگ کرد بدبخت نمیدونست باید چی بگه اگه میگفت که دیشب چه اتفاقی افتاد که کلا هر دومونو میکشتن
سهون کلشو خاروند و گفت : خوب صبح دستشو دیدم
لوهان : رها که استین بلند تنشه چجوری دیدی؟
سهون با خنده گفت : عزیزم چشم بصیرت میخواد که تو نداری
لوهان خندید و ول کن ماجرا شد . رو به من گفت : ببخشید رها من چشم بصیرت نداشتم نفهمیدم که دستت درد میکنه
منم خندیدم و درد دستمو فراموش کردم
رفتیم سر میز نشستیم و لوهانم قهوه اورد
بکهیون رو کرد به سوهو و پرسید : سوهو راستی دیشب نگفتی مهمونی کی هست ؟؟؟؟
سوهو یه کم قهوشو خورد و گفت : امروز شنبه است چهار شنبه شب مهمونیه .مهمونی ساعت 7 شروع میشه تا 12 شب بعدشم یه راست میریم فرودگاه تا بریم ترکیه
۱۵.۹k
۲۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.