پارت ۵
پارت ۵
_ویو
لباسامونو پوشیدیم و رفتیم سر کلاس ته و لیا داشتن چپ چپ نگامون میکردن استاد منو کوک روپیش هم نشوند
ویو+
استاد مارو پیش هم نشوند و من همش رون ا/ت رو میمالیدم
_نکون کوک(زیر لب)
+میکونم مگه رلم نیستی(زیر لب)
_اخه الاننن(زیرلب)
+اوهوم
_ویو
سعی میکردم که ناله نکنم ولی نمیشد دست کوکو چنگ زدم و فهمید و دیگه نکرد.....
خوب ساعت یازده و من فرادا باید ۶ دمه مدرسه باشم و الان باید بخابم برای همین کم شد ببخشید🥲
_ویو
لباسامونو پوشیدیم و رفتیم سر کلاس ته و لیا داشتن چپ چپ نگامون میکردن استاد منو کوک روپیش هم نشوند
ویو+
استاد مارو پیش هم نشوند و من همش رون ا/ت رو میمالیدم
_نکون کوک(زیر لب)
+میکونم مگه رلم نیستی(زیر لب)
_اخه الاننن(زیرلب)
+اوهوم
_ویو
سعی میکردم که ناله نکنم ولی نمیشد دست کوکو چنگ زدم و فهمید و دیگه نکرد.....
خوب ساعت یازده و من فرادا باید ۶ دمه مدرسه باشم و الان باید بخابم برای همین کم شد ببخشید🥲
۳.۲k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.