چشم و گوشت را باز کن تا بفهمی

چشم و گوشت را باز کن تا بفهمی.
لازم نیست که بروم روی بلندترین قله ی دنیا،
و فریاد بزنم که دوستت دارم!
پشت همان فنجان چای که برایت میریزم،
دو حبه دوستت دارم پنهان شده...

ابراز دلتنگی لزوما این نیست
که کنار گوشت نجوا کنم:
«دلم برایت تنگ شده»
بنشین و برای یک دقیقه
به عمق چشمانم نگاه کن.
تمام آنچه در دلم هست و نیست
را خواهی دانست!

وقتی میگویم:
«چه غذایی دوست داری تا برایت بپزم؟»
تو اینگونه تعبیر کن:
دلم برایت شده اندازه کوچک ترین مورچه ی دنیا!
این را بدان همه ی حرف هایم
بوی محبت میدهند
فقط ای کاش
حس بویایی قویتری داشتی!
دیدگاه ها (۴۴)

دوستم داشته باش.... جوری اسمم را صدا بزن که تمامِ شهر مرا کن...

آدما به همون اندازه که قد می‌کشن، حسرتای زندگیشونم بزرگتر می...

تو به من خندیدی و نمی دانستی، من به چه دلهره از باغچۀ همسایه...

من به تو خندیدمچون که می دانستمتو به چه دلهره از باغچه همسای...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط