🍃 کاش می شد بنویسم که حلالم بکنید
🍃 کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید
🍂 ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید
🍃 همه رفتند و من از هجر تو هقهق کردم
🍂 به خدا حضرت ارباب ز غم دق کردم
🍃 کاش همراه تمام رفقا میرفتم
🍂 پا برهنه ز #نجف، کربوبلا میرفتم
🍃 خستگی در وسط راه چه لذّت دارد
🍂 زائرت در نظر فاطمه عزّت دارد
🍃 عاشق آن است که اسپند در آتش باشد
🍂 هر بلایی رسد از یار دچارش باشد
🍃 در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم
🍂 ما به #بین_الحرمین تو گرفتار شدیم
🍃 داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم
🍂 از ازل در دلمان روضه ی #زینب داریم
🔶 شاعر: مهدی چراغ زاده
🍂 ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید
🍃 همه رفتند و من از هجر تو هقهق کردم
🍂 به خدا حضرت ارباب ز غم دق کردم
🍃 کاش همراه تمام رفقا میرفتم
🍂 پا برهنه ز #نجف، کربوبلا میرفتم
🍃 خستگی در وسط راه چه لذّت دارد
🍂 زائرت در نظر فاطمه عزّت دارد
🍃 عاشق آن است که اسپند در آتش باشد
🍂 هر بلایی رسد از یار دچارش باشد
🍃 در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم
🍂 ما به #بین_الحرمین تو گرفتار شدیم
🍃 داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم
🍂 از ازل در دلمان روضه ی #زینب داریم
🔶 شاعر: مهدی چراغ زاده
۱۵۶
۲۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.