گاهئ

گاهئ
نداشتنت خیلی درد دارد
با هیچ مسکنی آرام نمی شوم
حتی شعر درمانی را امتحان کردم
قدم زدن زیر باران هیچ کدام درد رفتنت راکم نکرد
به محض اینکه عصر میشود دلتنگی عود میکند
وبغض هایم سرباز میزند
کاش‌‌‌‌‌.‌‌‌‌........
مادربزرگ عمر به دنیا داشت و ازدم نوش های
معجزه آسایش برایم دم میکرد
شاید ...
علاج فراموشی تو دم نوش های مادربزرگ باشد
شاید.....
دیدگاه ها (۱)

یک نفر نیست..بـی من بودن را بیادت بیاورد!گوشِ غرورت را بپیچا...

جهان کوچک منبازمیگردانمت به آغوشی کهوطن توست...و میبوسمت به ...

به بوسه ایمَرا ... مَستم ڪُن ،لب هاے ِ تومزرعه ے انگور است.ب...

#عیـدیه ماه مبـارک بـوسه از #لبهاے تـوستگـر #نمـازم را طالبـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط