قبلا می توانستم دختری بی فکر و بی خیال و آسوده باشم، چون
قبلا می توانستم دختری بیفکر و بیخیال و آسوده باشم، چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم! ولی حالا تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت و هر وقت که تو از من دور باشی به همهی اتومبیلهایی فکر میکنم که ممکن است تو را زیر بگیرند یا همهی تختههای اعلامیهای که ممکن است روی سرت بیفتد و یا همهی میکروبهای وحشتناکی که ممکن است بخوری ... آرامش خیالم تا ابد از بین رفته است!
[ جین وبستر - بابا لنگ دراز ]
[ جین وبستر - بابا لنگ دراز ]
۱.۳k
۰۷ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.