تو در آغوش منی هرچند در خواب و خیال

تو در آغوش منی هرچند در خواب و خیال
من تو را میبوسمت چون آرزوهایی محال
شعر میخوانم برایت تا سحر با شور و شوق
اشک میریزم بر این رویای شیرین وصال
کشت دلتنگی مرا امشب کمی پیشم بیا
هیچ میدانی که من در انتظارم چند سال

#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

لبهایم از پیشانیت جدا افتادهآغوشم تو را در خود کم دارداحساسم...

نشسته بر لب کویت دل پریشانمبرای توست که اینگونه من غزلخوانما...

چه بی تابانه می خواهمتای دوری ات آزمونِ تلخِ زنده به گوری #...

من پریشانم و تو بیخبر از حال منی #عاشقانه

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط