خوب شد عده ای شهید شدند
خوب شد عده ای شهید شدند
کوچه هامان بدون نام نماند
خوب شد جام زهر تلخی بود
رفت از پیش ما امام نماند
باکری ها چه خوب شد رفتند
چقدر خوب شد که همت نیست
یاد اوینی بزرگ به خیر
قلمی تشنه شهادت نیست
بوی تند گناه می اید
سرب این شهر دشمن ریه نیست
نفست بند امده شاعر
هیچ جا بهتر از حسینیه نیست
دود تهران بلای جانم نیست
تیر شیطان بلای جانم شد
لغزش پای دل هلاکم کرد
ذولفی افشان بلای جانم شد
نه حلال و حرام قرانی
نه نماز درست و درمانی
سی چهل بار اگر حج بروی
تازه ثابت شود مسلمانی
وام های نزولی شرعی
حکم فقه ربا سلیقه ای است
کارمان اخر دموکراسی ست
واجبات خدا سلیقه ای است
سر منبر علی علی گویان
پشت منبر به فکر مه رویان
ریشمان قیمت طلا دارد
شده اسلام بهترین دکان
تیتر تکراری جراید هاست
سرقت و قتل های ناموسی
صنعت پارس را شکوفا کرد
جنس مرغوب چینی و روسی
از شلوغی انقلاب بترس
کاسه ی صبر کارگر پر شد
حرف حق زد قلم جریمه نکن
نان امروز هم که اجر شد
بس کن این نعل و میخ را شاعر
شاعر نهضت تبرایی
شعر شیعه کجا دو پهلو بود
نکند بچه های بالایی
جدل بین رنگ ها داریم
ابی و سرخ ،تازگیها سبز
یاد تنهای عالم افتادم
شال منجی صبح فردا سبز
کاش حضرت نگاهمان میکرد
لحظه هامان به هرزگی رفتند
عده ای بی نوا گرسنه ی عشق
عده ای مست ثروت نفتند
وحید قاسمی
کوچه هامان بدون نام نماند
خوب شد جام زهر تلخی بود
رفت از پیش ما امام نماند
باکری ها چه خوب شد رفتند
چقدر خوب شد که همت نیست
یاد اوینی بزرگ به خیر
قلمی تشنه شهادت نیست
بوی تند گناه می اید
سرب این شهر دشمن ریه نیست
نفست بند امده شاعر
هیچ جا بهتر از حسینیه نیست
دود تهران بلای جانم نیست
تیر شیطان بلای جانم شد
لغزش پای دل هلاکم کرد
ذولفی افشان بلای جانم شد
نه حلال و حرام قرانی
نه نماز درست و درمانی
سی چهل بار اگر حج بروی
تازه ثابت شود مسلمانی
وام های نزولی شرعی
حکم فقه ربا سلیقه ای است
کارمان اخر دموکراسی ست
واجبات خدا سلیقه ای است
سر منبر علی علی گویان
پشت منبر به فکر مه رویان
ریشمان قیمت طلا دارد
شده اسلام بهترین دکان
تیتر تکراری جراید هاست
سرقت و قتل های ناموسی
صنعت پارس را شکوفا کرد
جنس مرغوب چینی و روسی
از شلوغی انقلاب بترس
کاسه ی صبر کارگر پر شد
حرف حق زد قلم جریمه نکن
نان امروز هم که اجر شد
بس کن این نعل و میخ را شاعر
شاعر نهضت تبرایی
شعر شیعه کجا دو پهلو بود
نکند بچه های بالایی
جدل بین رنگ ها داریم
ابی و سرخ ،تازگیها سبز
یاد تنهای عالم افتادم
شال منجی صبح فردا سبز
کاش حضرت نگاهمان میکرد
لحظه هامان به هرزگی رفتند
عده ای بی نوا گرسنه ی عشق
عده ای مست ثروت نفتند
وحید قاسمی
- ۱.۳k
- ۲۵ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط