شرابی تلخ می خواهم بیاور درد بسیار است

شرابی تلخ می خواهم بیاور درد بسیار است
که من می سوزم و می سازم و نامرد بسیار است

شبیه کوه بغض آتشینم را فرو خوردم
که صبر و طاقت این آدم خونسرد بسیار است

چه از من مانده جز دستان خالی و دلی لبریز..
درختی که به پایش خاطرات زرد بسیار است

دلم خوش بود تنها از منی من از توام افسوس
به دور خانه ی معشوقه ها شبگرد بسیار است

بلای خانمان سوزی که می گویند یعنی تو
بلاهایی که عشقت بر سرم آورد بسیار است 🌼🌸
دیدگاه ها (۰)

🔻 از اولتیماتوم‌های نمایشی چه خبر؟/ عقب‌نشینی قدم‌به قدم قال...

🔻 آقای حضرتی! هنوز هم معتقدید گرانی دلار، جنایتِ دولت است؟🔹️...

#تربیتی از عوامل دروغگویی کودکان میتوان به  ترس، تحقیر و بدس...

#ازدواج ➕يكي از دغدغه های هر دختر و پسری انتخاب همسر آینده م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط