تک پارتی بورام و تهیونگ
تک پارتی بورام و تهیونگ
بورام و تهیونگ نامزد بودن ، بعد از ۵ سال تصادفی همو میبینن
علامت بورام × ، علامت تهیونگ=
ویو بورام : من تو این ۵ سال توی بار کار میکنم هیچ اتفاقی تا الان نیفتاده بود ولی امروز روز عجیبی بود
پرش زمانی به اون اتفاق :
صاحب بار : بورام برو یه ویسکی ببر میز ۵ بدو سریعع
×بله چشم
بورام میره که ویسکی رو ببره
ویو تهیونگ : اه تو این ۵ سال بدون بورام واقعا سخته ، رفتم توی یه بار
تهیونگ میره تو باری که بورام توش کار میکنه
ویو بورام :داشتم سفارش های بقیه رو میگرفتم که تصادفی تهیونگو دیدم!!
ویو ته : وارد بار که شدم تصادفی بورام رو دیدم که وقتی منو دید سریع رفت
=بورام وایساااا
ویو بورام :وقتی ته رو دیدم سریع از بار خارج شدم و همش دویدم که دیگه منو گم کرد و رفتم توی یه گوشه قایم شدم که ... دیدم یه مرد منو دید و داشت میومد پیشم و منم هی عقب عقب میرفتم
×هی عوضی چیکار میکنی
مرده : اوه عجب بدنی داری ، میخوامشش
×نه خواهشش میکنممم
ویو بورام : مرده محکم من رو هل داد توی دیوار که کمرم درد میکرد ، بعد لبشو گذاشت روی لب/م و خیلی وحشیانه میک میزد و من هم هرچقدر سعی میکردم خودمو بکشم عقب نمیشد چون اون زورش بیشتر بود
ویو تهیونگ : بعد از چند دقیقه بورام رو پیدا کردم که دیدم یه مرد داره بهش تجا/وز میکنه و لباسش رو پاره میکنه ، خیلی عصبانی شدم و به طرفش رفتم
تهیونگ مردرو از بورام جدا کرد و یه مشت محکمی زد که مرده افتاد زمین و شروع کرد به مشت زدن
×عوضی بی پدر چه طور جرعت کردی با نامزدم این کارو بکنی هااا
مرده : م..ن اصل..اا نمیدو..نستمممم
تهیونگ انقد مردرو زد که بیهوش شد
ویو یوری :، دیدم تهیونگ داره مردرو میزنه واقعا دلم براش تنگ شده بود ، میخواستم برم که تهیونگ از پشت دستمو گرفت و چسبوندتم به دیوار
=بورام من واقعا متاسفم
×من دیگه دوست ندارم ولم کن با *بغض*
تهیونگ لبشو میزاره رو لب بورام و وحشیانه میک میزنه و بورام بعد از چند مین همکاری میکنه
=من دوست دارم
×منم * بغض*
اینم یک تک پارتیه دیگه
بورام و تهیونگ نامزد بودن ، بعد از ۵ سال تصادفی همو میبینن
علامت بورام × ، علامت تهیونگ=
ویو بورام : من تو این ۵ سال توی بار کار میکنم هیچ اتفاقی تا الان نیفتاده بود ولی امروز روز عجیبی بود
پرش زمانی به اون اتفاق :
صاحب بار : بورام برو یه ویسکی ببر میز ۵ بدو سریعع
×بله چشم
بورام میره که ویسکی رو ببره
ویو تهیونگ : اه تو این ۵ سال بدون بورام واقعا سخته ، رفتم توی یه بار
تهیونگ میره تو باری که بورام توش کار میکنه
ویو بورام :داشتم سفارش های بقیه رو میگرفتم که تصادفی تهیونگو دیدم!!
ویو ته : وارد بار که شدم تصادفی بورام رو دیدم که وقتی منو دید سریع رفت
=بورام وایساااا
ویو بورام :وقتی ته رو دیدم سریع از بار خارج شدم و همش دویدم که دیگه منو گم کرد و رفتم توی یه گوشه قایم شدم که ... دیدم یه مرد منو دید و داشت میومد پیشم و منم هی عقب عقب میرفتم
×هی عوضی چیکار میکنی
مرده : اوه عجب بدنی داری ، میخوامشش
×نه خواهشش میکنممم
ویو بورام : مرده محکم من رو هل داد توی دیوار که کمرم درد میکرد ، بعد لبشو گذاشت روی لب/م و خیلی وحشیانه میک میزد و من هم هرچقدر سعی میکردم خودمو بکشم عقب نمیشد چون اون زورش بیشتر بود
ویو تهیونگ : بعد از چند دقیقه بورام رو پیدا کردم که دیدم یه مرد داره بهش تجا/وز میکنه و لباسش رو پاره میکنه ، خیلی عصبانی شدم و به طرفش رفتم
تهیونگ مردرو از بورام جدا کرد و یه مشت محکمی زد که مرده افتاد زمین و شروع کرد به مشت زدن
×عوضی بی پدر چه طور جرعت کردی با نامزدم این کارو بکنی هااا
مرده : م..ن اصل..اا نمیدو..نستمممم
تهیونگ انقد مردرو زد که بیهوش شد
ویو یوری :، دیدم تهیونگ داره مردرو میزنه واقعا دلم براش تنگ شده بود ، میخواستم برم که تهیونگ از پشت دستمو گرفت و چسبوندتم به دیوار
=بورام من واقعا متاسفم
×من دیگه دوست ندارم ولم کن با *بغض*
تهیونگ لبشو میزاره رو لب بورام و وحشیانه میک میزنه و بورام بعد از چند مین همکاری میکنه
=من دوست دارم
×منم * بغض*
اینم یک تک پارتیه دیگه
۶.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.