یک عدد سانویه فراموش نشده part 16

میا: باورت میشه من کیو دیدم؟؟؟؟؟
کایا: هااا؟ کیووووو؟؟؟
میا: کراش ابدیممممممممممم
کایا:ببینم کی کراشته هاااا*یکمی حسود😂*
مایکی: کی کراشه دخترمهههه؟
ران:نمیدونمممم کیهههه ینیییی؟
سانزو:یا هفت جدددد کنننن واکویییی....
میا:شوجییییییییی
کایا: چییییییییییییییییییی
مایکی: ودفففففففففففففف
ران:مبکبنبکینیکینیمیدینیدنژتژنژ
سانزو: ای سیر تو اون سلیقتتتتتتتتت*امیدوارم سانسور بسیار با معنایی بوده باشه*
مایکی: سیر تو قیافه ی خودتتت
کایا: چرااا اوننننننننن چرا رو اون کراشییییی ..چرااااا به چههه دلیلل؟ اصن چرا اونو دیدیییی؟؟؟
میا: وا چرا اینطوری میکنی؟ اصن همه چیزش به نظر من کراشههههه چشماششششش صداششششش موهاشششششش قیافه ی عنشششششش که به پایه تو نمیرسهههه
سانزو: مایکی متاسفانه دخترت دچار اختلال دو قطبیه🗿✨️
ران:رو قیافه ی عنش..اصن...ینی چی؟😂😂
مایکی: واسا واسا واسا...الان باباشو که نمیگه.. ینی هانمایه کیسه کش الان‌...بچهههههه دارهههههههههههه؟
سانزو:کودوممم روانی ای حاضر شده اینو بگیره؟*فالورایه من صادقانه:🫠>>>*
ران:معلومه دیگه..کیساکی
مایکی: خفه شوووو ببینممم دخترم دارع حرف میزنه...
سانزو: یادم باشه یه پس گردنی بهش بزنم..
کایا: حالا برا چی دیدیش؟
میا: باورتتت میشههههه؟سال بعد باهاموننن هم کلاسیههههههههههههههه
کایا: چیییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟
سانزو:یا تایجویه مقدس...
مایکی:دخترم ..دوس داری سر قبرت دوریاکیه‌ خرما نذری کنم؟*اونایی که تو مراسم ختم @hhjvfg و @shahrzadr بودن🤣*
ران: چه پیشرفته...
کایا: میخای منو دق بدی میا؟
میا: چراااا؟ طوری حرف میزنی انگار من التماسش کردم بیاد تو کلاسمون..یه اقدامه کاملن تصادفی بود
کایا:ارع ارع..توعم که بدت نمیاد..
میا: چرا بدم بیاد هاااا؟؟؟
کایا: چرا نیاد؟
میا:اون فقط کراشمه...
کایا:پس چرا از همه جاش خوشت میاد؟
میا: خب خوشم میاد دیگه
کایا: تا کی اون وقت؟
میا: نه..الان خوشم میاد..
کایا: اهاااااا ..اون وقت چطوری فقط کراشته؟
میا: تو دنباله چی ای؟
کایا:میدونی چیه تا وقتی روش کراشی‌ نیاز خاصی به من نداری که
میا:😐😐آها این ینی داری میری دیگه؟
کایا: چقدم از خدا خاسته ای..!
میا:‌چی میگیییییییی خودت مگه نگفتی میرمممم
کایا:من گفتم خب تو چرا هیچ ری اکتی نمیدی؟
میا: کایا یکی میخابونم تو دهنتااااااا
کایا: اوع جدی؟
میا: اوع ارع...
کایا: پس بخابون دیگه...
میا: معلومه که میخابو....
ایزوکو: کایااااااااااااااااااااا
کایا:ها؟
ایزوکو: حاجیییی بیا اینجااااااا
میا: ها؟
ایزوکو: کایا مگه بهت نگفته؟
کایا: ها؟
ایزوکو:کای مگه نگفتی که قراره بریم اونجا؟
میا: ها؟
ایزوکو: مغازه ی S.S ...
کایا: ..
دیدگاه ها (۱۱۰)

فیک ران فصل دو part 2

یک عدد سانویه فراموش نشده part 17

اولین تلاش برای طراحی اوسی:

فیک ران فصل دو part 1

سلام به بر و بچ انتظار کشیده . چطورین من که خوبم حالا میخوام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط