چشمانت از سرزمینی دلخواه باز آمده اند

چشمانت از سرزمینی دلخواه باز آمده اند

جایی که هرگز کسی در آن ندانست یک نگاه چیست

و نه زیبایی چشم ها را شناخت، نه زیبایی سنگ ها

همچنان که زیبایی قطره های آب را، این مروارید های نهان.

سنگ های عریان و بی پیکر،


ای تندیس من

آفتابی که کور می کند تو را به جای آیینه می گزیند.

آرزوی ناجنبای من آخرین پشتیبان توست

و من بر تو پیروز می شوم بی پیکاری، ای تصویر من

گسیخته از ناتوانی ام و گرفتار در بند تو. *


"پابلو نرودا"

ترجمه: جواد فرید
دیدگاه ها (۲)

a dream ... I dreamed that I ws dead and crossed the heavens...

Mystery .How much do you love ?

تو در من جریان داری.با سکوتت با لبخندت با وجودت با چشمهایت .

خانه ات اباد ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط