برای فراموش کردن

برای فراموش کردن
عجله داشت..!؟
می گفت:
داغ می گذارم
روی دست هایم...
اما نمی دانست
کسانی را که
در اوج دلتنگی
درآغوش گرفته ایم؛
فراموش شدنی نیستند
#فرشید_عسکری
دیدگاه ها (۲)

حوصله هَموجدان نداشت..!هزار بارمی کُشت و زنده می کرد؛آنکه ر...

#عاشق_شدیم...گفتند صدایش را در نیاورید..پناه بردیم به شبخواب...

#دوستت_دارمهای پی در پی ،یا بوی آغوش تو،قتل عمدیستکه هرشباین...

بیا به نبودن خیانت کنیم ویکدیگر را ببینیم !👤 محمود درویش

شنبه صبح ها را می سپارم به نگاه تودست می گذارم روی سینه وسلا...

سنگ ها را نمی دانماما گنجشک ها مفت نیستند!قلبشان می تپد.نگوی...

توجیح چیست

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط