سوگ سیاوش
#سوگ_سیاوش
#شاهنامه
بخش دیگری از سیاوشان، اسطورهای است معروف، اسطوره مرگ و زندگی، پژمردن و بهار کردن که نمونه هائی در آئینهای دیگر چه در آسیا، چه در آفریقا و چه در آمریکای جنوبی دارد. در این داستانها خزان کامل (مرگ سیاوش) و بهار پس از آن (تولد کیخسرو پس از مرگ سیاوش) و نیز رفتن سیاوش به درون آتش (به نشانه خزان) و زنده آمدن او (بهار) دیده میشود. اسطوره نماد مرگ و رستاخیز و تابع الگوی خزان و بهار است.. آداب آن به منظور تشویق نیروهای آسمانی برای ادامه دادن به بخشایشهای سالانه منابع حیات است..
شواهد فراوانی وجود دارد که در ایران پس از اسلام عمده مراسم عزاداری، به ویژه سوگ آئین غیر رسمی تحت تاثیر آئین سوگ سیاوش بوده و آثار آن تا امروز باقی است. در این میان هر چه به حوزه آمودریا نزدیک تر شویم، سوگ آئینها به آئین سوگ سیاوش نزدیک ترند ولو این که سوگمند یا آئین ورز، مثلاً تیمور گورکانیباشد.دورترین اثر مستقیمی که از سیاوشان می توان دید بین عربهای شیعه در عراق است که سوگ امام سوم خویش، بویژه زنان، سر و سینه را برهنه و موها را افشان می کنند، زاری کنان بر سر و سینه می زنند وتا دیری موی خود را کوتاه نمیکنند.در بین اهل تسنن اساساً چنین رسم هائی وجود ندارد و این نشان می دهد که حتی در بین النهرین آداب بازمانده سوگ، ایرانی است یا بهتر بگوئیم صرفاً از دوره اسلامی ایران اثری دارد.کهنترین یادگارهای سوگ سیاوش در دوره اسلامی یکی سوگ آئینهای آسیای مرکزی، مخصوصا در بخارا است و دیگری کارهای عبدالرحمن ابومسلم خراسانی در استفاده از این آئین در تجهیز ایرانیان علیه حکومت عربی.به این ترتیب یک قیام بزرگ که منجر به حکومت بنی عباس شد، با یک شعار ایرانی (رنگ اسپ سیاه سیاوش)، هویت یافت و به نتیجه رسید. از آنجا که این نهضت در خراسان و یکی از مراکز مهمی صورت گرفت که در آن آئین سیاوش کاملاً شناخته بود (مرو)، رنگ ایرانی ماجرا و اثر سوگ آئین در شکل گیری و پیروزی آن بی تاثیر نبوده است.می دانیم که جامه نیلی کردن که بعدها سیاه پوشی و سیاه جامگی شده است، از آئین سیاوش گرفته شده است .
#شاهنامه
بخش دیگری از سیاوشان، اسطورهای است معروف، اسطوره مرگ و زندگی، پژمردن و بهار کردن که نمونه هائی در آئینهای دیگر چه در آسیا، چه در آفریقا و چه در آمریکای جنوبی دارد. در این داستانها خزان کامل (مرگ سیاوش) و بهار پس از آن (تولد کیخسرو پس از مرگ سیاوش) و نیز رفتن سیاوش به درون آتش (به نشانه خزان) و زنده آمدن او (بهار) دیده میشود. اسطوره نماد مرگ و رستاخیز و تابع الگوی خزان و بهار است.. آداب آن به منظور تشویق نیروهای آسمانی برای ادامه دادن به بخشایشهای سالانه منابع حیات است..
شواهد فراوانی وجود دارد که در ایران پس از اسلام عمده مراسم عزاداری، به ویژه سوگ آئین غیر رسمی تحت تاثیر آئین سوگ سیاوش بوده و آثار آن تا امروز باقی است. در این میان هر چه به حوزه آمودریا نزدیک تر شویم، سوگ آئینها به آئین سوگ سیاوش نزدیک ترند ولو این که سوگمند یا آئین ورز، مثلاً تیمور گورکانیباشد.دورترین اثر مستقیمی که از سیاوشان می توان دید بین عربهای شیعه در عراق است که سوگ امام سوم خویش، بویژه زنان، سر و سینه را برهنه و موها را افشان می کنند، زاری کنان بر سر و سینه می زنند وتا دیری موی خود را کوتاه نمیکنند.در بین اهل تسنن اساساً چنین رسم هائی وجود ندارد و این نشان می دهد که حتی در بین النهرین آداب بازمانده سوگ، ایرانی است یا بهتر بگوئیم صرفاً از دوره اسلامی ایران اثری دارد.کهنترین یادگارهای سوگ سیاوش در دوره اسلامی یکی سوگ آئینهای آسیای مرکزی، مخصوصا در بخارا است و دیگری کارهای عبدالرحمن ابومسلم خراسانی در استفاده از این آئین در تجهیز ایرانیان علیه حکومت عربی.به این ترتیب یک قیام بزرگ که منجر به حکومت بنی عباس شد، با یک شعار ایرانی (رنگ اسپ سیاه سیاوش)، هویت یافت و به نتیجه رسید. از آنجا که این نهضت در خراسان و یکی از مراکز مهمی صورت گرفت که در آن آئین سیاوش کاملاً شناخته بود (مرو)، رنگ ایرانی ماجرا و اثر سوگ آئین در شکل گیری و پیروزی آن بی تاثیر نبوده است.می دانیم که جامه نیلی کردن که بعدها سیاه پوشی و سیاه جامگی شده است، از آئین سیاوش گرفته شده است .
۱.۳k
۲۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.