فواره وار سربه هوایی و سربه زیر

فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر

ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار!
من در حصار تنگ و تو در مشت من اسیر

مرداب زندگی همه را غرق می كند
ای عشق همّتی كن و دست مرا بگیر

ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر

شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر

چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی كن و با زندگی بمیر

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۰)

می بوسمت یک روز در میدانِ آزادیمی بوسمت وقتی که تهران دستِ م...

محبّت کهنه چون شدتازه گردد زورِ بازویشبه مطلب می‌رساند عاقبت...

دامنت را می تکانی خانه قمصر می شودحال خوبم با شما چندین براب...

یک عمر را به روزه به سر برده ام مگرروزی لبت رسد به لبِ روزه ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط