به سراغ من اگر می آیید

به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهایی است
که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خاک
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سرتپه معراج شقایق رفتند
پشت هیچستان چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگرمی آیید
نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۴)

‌تو کجایی؟ در گستره‌ی بی‌مرزِ این جهان تو کجایی؟ من...

‌من از دست غمت مشکل برم جانولی دل را تو آسان بردی از مندلم ر...

هزار جهد... بگردم که یار من باشیمراد بخش... دل بی قرار من با...

از بس که ملول از دل دلمرده ی خویشمهم خسته ی بیگانه ، هم آزرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط