یکی پرسید اگه رفتیم اون دنیا

🍒🌱یکی پرسید اگه رفتیم اون دنیا
دوست داری سعدی در جوارت باشه یا شهریار؟
گفتم چه سوالِ معلوم الجوابی!
معلومه که شهریار؛
همنشین شهریار باشم و
همسایه حافظ؛
یوقتا ام با سعدی سرکوچه ملاقات کنم ..
آخه میترسم از کمال همنشینی و آثارش
آخه میگن سعدی یجوری سخنور بوده که
چندتارو باهم توو کف داشته
- اینو میگن ولی همیشه هم نمیشه به گفته ها اعتماد کرد -
ولی من میگم هیچی وفا نمیشه!
اما پیش خودم همیشه ترس داشتم
گفتم اگه شهریار از ثریا گفت
اگه از معشوقم پرسید
اونوقت من چی بگم؟
بگم که من هم مثل تو
"وفا ندیده‌ام از بس به ما جفا کردند"
یا یطوری حرف رو بکشم به "حیدربابا"
که کار به ناله نکشه ..
که خاطر استاد مکدر نشه
که یادِ جفای حبیب نیافته ..
بیخیال بابا!
مارو چه به بهشت!
خدا کنه دست کم توو آتیش
یوقتا بذارن بهشتو نگاه کنیم،
یوقتا بذارن به "شهریار" زُل بزنیم؛
استاد حتی حوری ها رو نگاه هم نمیکنه،
ببین وفا تا چه اندازه آخه ..🍒🌱

#شاهین_پورعلی_اکبر
دیدگاه ها (۰)

🌱🍒دستم ازخوشبختی های کوچک دنیا کوتاه نیست. مثلا خیره شدن به ...

🍒🌱با همه شادیمبا دل های غمگین بیشتر...🍒🌱✍#صادق‌_ابراهیم‌زاده

و شب برزخ تنهایی ماست‌،چه بخوابیم‌ و چه بیدار ..#شعر #عاشقان...

مـــــرا ببـخش !!اگر نتوانستـــم !!بیشتــر از این برایــت !!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط