بسم الله الرحمن الرحیم

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی عارف بزرگ را در نماز عید فطر دید  ...

پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید :

شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...

استادمان نیز یکی بود ، حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟

و من چرا مثل تو نشدم ؟؟ ...

بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم  ...

 

" به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست " ...

نویسنده : ؟
دیدگاه ها (۶)

داستان کوتاه و زیبای “عشق جوان به دختر پادشاه”جوانی گمنام عا...

من ۱۲ابان ایییی همزادمن کجاییی

صرفا برای مردم ازاری :O خخخخخخخخ:-P

چه جالب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط