سلام آقا
▫️#سلام_آقا، میدانم که ناگفته میدانید، این روزها دلم هوای سلامهای بیمقدمهی مادربزرگ را کرده است ...
▫️ هر بار که به زیارتتان میآمدیم، مادربزرگ هم همراهمان بود؛ همین که وارد صحن میشدیم و برقِ ایوان و گنبد طلایتان، چشمهای کمسو شدهاش را میگرفت، دست به سینه، گوشهی ورودی میایستاد و با صدای بلند، نفر به نفر، آشناها و کسانی که به او التماس دعا گفته بودند را نام میبرد و بجایشان از ته دل به شما سلام میداد ...
▫️اما فقط این گوشهی صحن نیست که سلامهای مخصوص مادربزرگ را شنیده؛ امکان نداشت وقتی تلویزیون کوچک خانهاش، تصویر حرم را نشان بدهد، او بیمقدمه، دست به سینه روبروی آن نایستد و به همان بلندی همیشه، «السلام علیک یا امام غریب» را نگوید ...
▫️ این روزها که گرفتاریهای زندگی دستم را از حرم کوتاه کرده، هر بار که تلویزیون، صحن و سرای شما را نشان میدهد، دلم هوای سلامهای بیمقدمهی مادربزرگ را میکند؛ لبخندِ همراه با بغضِ او بعد از سلام دادنش، نشان میداد که انگار او راه وصل شدن به شما را بلد بود و میدانست چطور از راهِ دور زائرتان باشد ...
▫️امشب، بعد از دیدن تصویرِ حرم در تلویزیونِ خانه، ناخودآگاه ایستادم و دست به سینه، با صدایی به بلندی صدای آن روزهای مادربزرگ، «السلام علیک یا غریب الغربا ...» را فریاد زدم ...
▫️ چند لحظه بیشتر طول نکشید؛ قلبم لرزید، چشمهایم خیس شد، اما لبخند به روی لبهایم نشسته بود ...
▫️ فهمیدم که شما، مهربانتر از آن هستید که تصور میکردم و پاسخ سلامهای از راه دورِ امثال من را هم میدهید و همین مرهم برای درد دلتنگیِ این روزهای من کافیست ...
✍🏻 مصطفی قویدل
#زیارت #حرم #حرم_امام_رضا #زیارت_به_نیابت #امام_مهربانی_ها #السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا
▫️ هر بار که به زیارتتان میآمدیم، مادربزرگ هم همراهمان بود؛ همین که وارد صحن میشدیم و برقِ ایوان و گنبد طلایتان، چشمهای کمسو شدهاش را میگرفت، دست به سینه، گوشهی ورودی میایستاد و با صدای بلند، نفر به نفر، آشناها و کسانی که به او التماس دعا گفته بودند را نام میبرد و بجایشان از ته دل به شما سلام میداد ...
▫️اما فقط این گوشهی صحن نیست که سلامهای مخصوص مادربزرگ را شنیده؛ امکان نداشت وقتی تلویزیون کوچک خانهاش، تصویر حرم را نشان بدهد، او بیمقدمه، دست به سینه روبروی آن نایستد و به همان بلندی همیشه، «السلام علیک یا امام غریب» را نگوید ...
▫️ این روزها که گرفتاریهای زندگی دستم را از حرم کوتاه کرده، هر بار که تلویزیون، صحن و سرای شما را نشان میدهد، دلم هوای سلامهای بیمقدمهی مادربزرگ را میکند؛ لبخندِ همراه با بغضِ او بعد از سلام دادنش، نشان میداد که انگار او راه وصل شدن به شما را بلد بود و میدانست چطور از راهِ دور زائرتان باشد ...
▫️امشب، بعد از دیدن تصویرِ حرم در تلویزیونِ خانه، ناخودآگاه ایستادم و دست به سینه، با صدایی به بلندی صدای آن روزهای مادربزرگ، «السلام علیک یا غریب الغربا ...» را فریاد زدم ...
▫️ چند لحظه بیشتر طول نکشید؛ قلبم لرزید، چشمهایم خیس شد، اما لبخند به روی لبهایم نشسته بود ...
▫️ فهمیدم که شما، مهربانتر از آن هستید که تصور میکردم و پاسخ سلامهای از راه دورِ امثال من را هم میدهید و همین مرهم برای درد دلتنگیِ این روزهای من کافیست ...
✍🏻 مصطفی قویدل
#زیارت #حرم #حرم_امام_رضا #زیارت_به_نیابت #امام_مهربانی_ها #السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا
- ۱.۷k
- ۱۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط