السلام علی مولانا أمیرالمؤمنین
السلام علی مولانا أمیرالمؤمنین
این گونه باشیم
ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الرِّضَا صلوات الله علیه عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:
رَأَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) رَجُلًا مِنْ شِیعَتِهِ بَعْدَ عَهْدٍ طَوِیلٍ، وَ قَدْ أَثَّرَ السِّنُّ فِیهِ، وَ کَانَ یَتَجَلَّدُ فِی مَشْیِهِ؛
فَقَالَ (صلوات الله علیه): کَبِرَ سِنُّکَ یَا رَجُلُ!
قَالَ: فِی طَاعَتِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛
فَقَالَ (صلوات الله علیه): إِنَّکَ لَتَتَجَلَّدُ!
قَالَ: عَلَی أَعْدَائِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛
فَقَالَ (علیه السلام): أَجِدُ فِیکَ بَقِیَّةً؛
قَالَ (سلام الله علیه): هِیَ لَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
روزی امیر المؤمنین علیه السلام بعد از مدت ها یکی از شیعیان خود را دید در حالی که آثار پیری در چهره اش آشکار شده بود، اما در راه رفتن (چون جوانان رشید و ورزشکار و نیرومند) تند و چابک راه می رفت.
حضرت به او فرمود: ای مرد پیر شده ای؟
عرض کرد: در راه اطاعت از شما.
فرمود: (اما مانند جوانان) تند و چابک راه می روی؟
عرض کرد: بر علیه دشمنان تو ای أمیرمؤمنان.
فرمود: مقداری هم از عمر و نیرویت باقی مانده؛
عرض کرد: آن هم پیشکش و فدای تو یا امیر المؤمنین!
--------------------------------
بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج42 / 186 / باب 125 النوادر.
این گونه باشیم
ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الرِّضَا صلوات الله علیه عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:
رَأَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) رَجُلًا مِنْ شِیعَتِهِ بَعْدَ عَهْدٍ طَوِیلٍ، وَ قَدْ أَثَّرَ السِّنُّ فِیهِ، وَ کَانَ یَتَجَلَّدُ فِی مَشْیِهِ؛
فَقَالَ (صلوات الله علیه): کَبِرَ سِنُّکَ یَا رَجُلُ!
قَالَ: فِی طَاعَتِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛
فَقَالَ (صلوات الله علیه): إِنَّکَ لَتَتَجَلَّدُ!
قَالَ: عَلَی أَعْدَائِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛
فَقَالَ (علیه السلام): أَجِدُ فِیکَ بَقِیَّةً؛
قَالَ (سلام الله علیه): هِیَ لَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
روزی امیر المؤمنین علیه السلام بعد از مدت ها یکی از شیعیان خود را دید در حالی که آثار پیری در چهره اش آشکار شده بود، اما در راه رفتن (چون جوانان رشید و ورزشکار و نیرومند) تند و چابک راه می رفت.
حضرت به او فرمود: ای مرد پیر شده ای؟
عرض کرد: در راه اطاعت از شما.
فرمود: (اما مانند جوانان) تند و چابک راه می روی؟
عرض کرد: بر علیه دشمنان تو ای أمیرمؤمنان.
فرمود: مقداری هم از عمر و نیرویت باقی مانده؛
عرض کرد: آن هم پیشکش و فدای تو یا امیر المؤمنین!
--------------------------------
بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج42 / 186 / باب 125 النوادر.
۱.۷k
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.