میزنمچرخی درین چشم پر از معماری و

می‌زنم‌چرخی درین چشم پُر از معماری و ..
می‌کشم‌طرحی‌جدا ازحوض کاشیکاری و ..

از نگاه پرهیاهوی تو و نقش جهان
تا ظهور طاق دیوان مُنَقَش کاری و ..

می‌ستایم بیت‌بیت هرچه میگوئی و من
می‌شوم عاشقترین دیوانه‌ای که داری و ..

بسکه از خال لب‌یارت سرودی در غزل
شک‌ندارم می‌شوی یک‌شاعر درباری و ..

نوش‌بادَش هرکه شعر ِشوروشیرین از تو خواند
بهتر از خیام و حتی حافظ و عطاری و ..

می‌نویسم از تو با نظمی به شکل اصفهان
می‌شکوفانم دلت را پل‌به‌پل تکراری و ..

ریختم در جام شعرم شربتی از چشم تو
تا بگردد کل دریاها به شعرم جاری و ..

می‌کشم دست‌ازسکوت و خواستارت می‌شوم
تابپرسم از خودت که دوستم می‌داری و ..

دوستم می‌داری و می‌خوانم از دیوانِ تو
واژه‌هایت راست می‌گوید ، تو هم ....
دیدگاه ها (۱)

یک کودک تُخسم که تو را دیدم و انگارآرام‌ شدم ، خیره به برنام...

[[ #شاعرانه ]]~♧~📜گاه گاهی که دلم می‌گیرد🙁به خودم می‌گویم:🙄د...

از کمند عشقت بروم، کجا گریزم ؟! که خلاص بی تو بند است و حیات...

چُنان مجنونِ تُ گشتم که جانا ؛رِسد هرکس به من گوید:‌ طِلِسمَ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط