یکی از این روزهای خوب

یکی‌ از این روز‌های خوب
به تختِ خوابِ بی‌ منت بگو خداحافظ
مرا به آغوش خود بخوان، سلامم کن
به روز‌های بی‌ سلامِ منت, بگو خداحافظ
پنجره را رو به آبی آسمان بگشای
به آسمانِ بی‌ حال و هوای منت بگو خداحافظ
جعدِ گیسویت را به باد بسپار
به آشفتگی‌‌های بی‌ منت بگو خداحافظ
مرا به خاطر بیاور , دوباره عاشق باش
به عاشقانه‌هایِ بی‌ منت بگو خداحافظ
به یادِ من کوچه را چراغانی کن
به خلوتِ کوچه ها، بی‌ قدم‌های منت بگو خداحافظ
شبی پر ستاره، به خوابم بیا
به شب‌های بی‌ ستاره, به مهتاب دیدنِ بی‌ منت بگو خداحافظ
مرا به یک رقص دعوت کن
به چرخشِ روزگارِ بی‌ منت بگو خداحافظ
روز‌های سردِ امسال هم رو به پایان است
بیا به زمستان‌های بی‌ بهارِ منت، بگو خداحافظ
دیدگاه ها (۱)

نمی خواهد راه بیفتیکوچه به کوچه ی این شهر لعنتیدنبالم بگردیف...

از خاطرم که می گذریبهار می شود انگارو بارانتمام بالشم راخیس ...

خیره می‌شوم در تو تاجادۀ محالپیش رویم باز بماند.. تابه بُن‌ب...

آدم های بازنده به زحمتِ زندگی نمی ارزنداصلا حضورشان به هیچ ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط