وقتی نگام ب نگات افتاد فهمیدم اون چیزی ک ی عمر دنبال

وقتی نِگام بِ نِگات افتاد فهمیدم اون چیزی کِ یِ عمر دنبالش بودمو پیدا کردم
دیدگاه ها (۱)

هزار بار قلبمو از سینم بیرون کشیدیحالا از خالی بودنش تعجب می...

تو یه تناقضِ کشنده ای!اما تناقضی که از شدت قشنگی نمیشه ازش د...

ﻣﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﺯﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺮﻡ ﻣﺪﺭﺳ...

یادش بخیر تو مدرسه با بغل دستیمون قهر میکردیم وسطِ میز خط می...

عمری ب هر کوهی گذر گشتمک پیدایت کنم.اکنون ک پیدا کردمت بنشین...

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط