دیوانه تر از خویش کسی می جستم

دیوانه تر از خویش کسی می جستم

دستم بگرفتند و به دستم دادند !


سعدی
دیدگاه ها (۲۷)

طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوریغلط میگفت خود را کشتم و درم...

همسایگی مست فزاید مستیچون مست شوی بازرهی از هستیدر رستهٔ مرد...

چون دلت با من نباشدهم نشینی سود نیست!مولانا

فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوانلب بگشا که می دهد لعل لب...

گر مراد خویش خواهی؛ ترک وصل ما بگوی ، ، ،ور مرا خواهی؛ رها ك...

چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانمکه گر دستم دهد از خویش هم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط