رمان دنیای من
#رمان #دنیای_من
پارت چهل و ششم:
اول دودیقه با تعجب اروم نگام میکرد
یهو صورتش قرمز شد
با بدبخوی جلو خودشو گرفته بود نپکه
_ارین ب جان مادرم اگه بخندی مینام میزنم تو مخت یکی ع من بخوری ی از اریا یکی ع مامان مس فرفره دور خودت بچرخی اخر نفهمی ع کدوم ور خوردی
ارین هی خندشو قورت میداد
هی نمیشد
حالا این وسط خودمم میون گریه خندم گرفته بود
ارین رفت از اتاق بره بیرون ک با صورت رفت تو در
پقی زدم زیر خنده
اخمی کردو خندشو قورت داد و رفت بیرون
.....چند روز بعد ....
١۵ روز مونده بود تا اول مهر
ن کفش و کوله خریدم
ن هیچی دیه
از اتاق رفتم بیرون
+اریننننننن اریاااااا
یهو یکی ع پشت سرم گفت ها
برگشتم اریا بود
+بیشعود تو نمیگی من ١۵ روز دیه باس برم مدرسه ن کیف دارم ن کفس
اریا _خو گمشو لباس بپوش بریم بخریم
بعدم رف تو اتاقش
اینقدرعادی؟
رفتم تو اتاقم
تاپ صورتی کمرنگی پوشیدم
مانتوی اسپرت سرمه ای رنگمو روش پوشیدم و زیپشو باز گزاشتم
شلوار ٩٠ سانتی لی مو هم پا کردم
موهامو گیس کردم و کج کنارم ریختم
شال صورتی کمرنگی رو سرم انداختم
ی خط چشم باریک اما کشیده کشیدن ریملی ب مژه هام زدم و اخر هم رژ لب صورتیجو زدم
لاک سرمه ایمو ب انگشتام زدم کفش ال استار سرمه ایمو هم پا کردم و گوشیمو برداشتمو رقتم بیرون
اریا هنور اماره نشده بود
_اریاااااا چیکا میکنی اون تو
از اتاق خارج شد
اریا_اومدم باوا
نگاهی ب سرو وضعش کردم
کفش لیمویی شلوار مشکی پیراهت اسپرت لیمویی و ی کلاه مشکی هم رو سرش گزاشته بود
_جوووون بخورمت
صداشو دخترونه کرد
اریا_خفه شو بیشعور مگع خودت خار مادر نداری ایشششش
پقی زدم زیر خنده
خدا رحم کرد این دختر نشدا و گرنهـ کی میگرفتش؟
_بیا بریممممممممم
اریا__بریم وشی
_عشقتهـ
اریا ک داشت میرفت برگشت گف
اریا_عشق من نفسهـ وشی چیه باو
چشام گرد شد
_عشقت کی هس؟
با اسمی ک گفت چشام اندازه توپ پینک پنگ شد
_اریا چی میگی؟
اریا_گفتی اسم عشقت چیه منم اسمشو گفتم دیه
_میدونم ولی گفتی چی ؟
.....
نظر بدین فداتون❤
پارت چهل و ششم:
اول دودیقه با تعجب اروم نگام میکرد
یهو صورتش قرمز شد
با بدبخوی جلو خودشو گرفته بود نپکه
_ارین ب جان مادرم اگه بخندی مینام میزنم تو مخت یکی ع من بخوری ی از اریا یکی ع مامان مس فرفره دور خودت بچرخی اخر نفهمی ع کدوم ور خوردی
ارین هی خندشو قورت میداد
هی نمیشد
حالا این وسط خودمم میون گریه خندم گرفته بود
ارین رفت از اتاق بره بیرون ک با صورت رفت تو در
پقی زدم زیر خنده
اخمی کردو خندشو قورت داد و رفت بیرون
.....چند روز بعد ....
١۵ روز مونده بود تا اول مهر
ن کفش و کوله خریدم
ن هیچی دیه
از اتاق رفتم بیرون
+اریننننننن اریاااااا
یهو یکی ع پشت سرم گفت ها
برگشتم اریا بود
+بیشعود تو نمیگی من ١۵ روز دیه باس برم مدرسه ن کیف دارم ن کفس
اریا _خو گمشو لباس بپوش بریم بخریم
بعدم رف تو اتاقش
اینقدرعادی؟
رفتم تو اتاقم
تاپ صورتی کمرنگی پوشیدم
مانتوی اسپرت سرمه ای رنگمو روش پوشیدم و زیپشو باز گزاشتم
شلوار ٩٠ سانتی لی مو هم پا کردم
موهامو گیس کردم و کج کنارم ریختم
شال صورتی کمرنگی رو سرم انداختم
ی خط چشم باریک اما کشیده کشیدن ریملی ب مژه هام زدم و اخر هم رژ لب صورتیجو زدم
لاک سرمه ایمو ب انگشتام زدم کفش ال استار سرمه ایمو هم پا کردم و گوشیمو برداشتمو رقتم بیرون
اریا هنور اماره نشده بود
_اریاااااا چیکا میکنی اون تو
از اتاق خارج شد
اریا_اومدم باوا
نگاهی ب سرو وضعش کردم
کفش لیمویی شلوار مشکی پیراهت اسپرت لیمویی و ی کلاه مشکی هم رو سرش گزاشته بود
_جوووون بخورمت
صداشو دخترونه کرد
اریا_خفه شو بیشعور مگع خودت خار مادر نداری ایشششش
پقی زدم زیر خنده
خدا رحم کرد این دختر نشدا و گرنهـ کی میگرفتش؟
_بیا بریممممممممم
اریا__بریم وشی
_عشقتهـ
اریا ک داشت میرفت برگشت گف
اریا_عشق من نفسهـ وشی چیه باو
چشام گرد شد
_عشقت کی هس؟
با اسمی ک گفت چشام اندازه توپ پینک پنگ شد
_اریا چی میگی؟
اریا_گفتی اسم عشقت چیه منم اسمشو گفتم دیه
_میدونم ولی گفتی چی ؟
.....
نظر بدین فداتون❤
۶.۶k
۲۳ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.