من حتی دلم واسه ترسیدن ازت تنگ شده
من حتی دلم واسه ترسیدن ازت تنگ شده!
واسه اینکه اخم کنی بگی : باید همون موقع که توو صورت فروشندهه میخندیدی دستتو میگرفتم از مغازه میاومدیم بیرون یا حداقل یه دونه مشت میزدم توو صورتِ پسره!
واسه اینکه ماشین کناری زل بزنه بهم و تو بفهمی و بعد انقدر پشت سرش با سرعت بری و هی زیرلب بگی : من یه جا اینو نگیرم اسممو عوض میکنم!
تهشم جیغم بره هوا و بگم : مرگ من بس کن!
بس کنی ،
ساکت بشی ،
آروم بشی ،
یه ربع صدات در نیاد!
بعدِ یه ربع آروم دستمو بگیری بگی : خیلی ترسیدی؟ یخ کردی! ببخشید!
میخوام بهت بگم نبودنت خیلی ترسناکه
انقدر که سرما سلول به سلول از دستام رد شده و رسیده به همهی جونم!
میخوام بهت بگم من میترسم ، یخ میزنم ، زیر زانوهام میلرزه ، جیغم میره هوا
ولی
بازم تهش میبخشمت!
همیشه میبخشیدمت حتی اگه به دروغ میگفتم دیگه بخششی در کار نیست ...
واسه اینکه اخم کنی بگی : باید همون موقع که توو صورت فروشندهه میخندیدی دستتو میگرفتم از مغازه میاومدیم بیرون یا حداقل یه دونه مشت میزدم توو صورتِ پسره!
واسه اینکه ماشین کناری زل بزنه بهم و تو بفهمی و بعد انقدر پشت سرش با سرعت بری و هی زیرلب بگی : من یه جا اینو نگیرم اسممو عوض میکنم!
تهشم جیغم بره هوا و بگم : مرگ من بس کن!
بس کنی ،
ساکت بشی ،
آروم بشی ،
یه ربع صدات در نیاد!
بعدِ یه ربع آروم دستمو بگیری بگی : خیلی ترسیدی؟ یخ کردی! ببخشید!
میخوام بهت بگم نبودنت خیلی ترسناکه
انقدر که سرما سلول به سلول از دستام رد شده و رسیده به همهی جونم!
میخوام بهت بگم من میترسم ، یخ میزنم ، زیر زانوهام میلرزه ، جیغم میره هوا
ولی
بازم تهش میبخشمت!
همیشه میبخشیدمت حتی اگه به دروغ میگفتم دیگه بخششی در کار نیست ...
- ۵.۸k
- ۰۲ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط