من و دریا، غزلی ناب سرودیم از تو
من و دریا، غزلی ناب سرودیم از تو
غزلی مثل تو نایاب سرودیم از تو
بس که زیبا شده، آنان که ندانند تو را
در خیالند که در خواب سرودیم از تو
آسمان بود که از دست زمین میافتاد
بس که ما در تب و در تاب سرودیم از تو
گرچه با بوسهای از دور دلی خوش کردیم
خوشتر از آن شب مهتاب سرودیم از تو
تشنگی، آه ... چهها با من و این شعر نکرد
هرچه با حنجره آب سرودیم از تو
موج بر موجشکن خورده فقط میفهمد
که چه بیتاب در این قاب سرودیم از تو
غزلی مثل تو نایاب سرودیم از تو
بس که زیبا شده، آنان که ندانند تو را
در خیالند که در خواب سرودیم از تو
آسمان بود که از دست زمین میافتاد
بس که ما در تب و در تاب سرودیم از تو
گرچه با بوسهای از دور دلی خوش کردیم
خوشتر از آن شب مهتاب سرودیم از تو
تشنگی، آه ... چهها با من و این شعر نکرد
هرچه با حنجره آب سرودیم از تو
موج بر موجشکن خورده فقط میفهمد
که چه بیتاب در این قاب سرودیم از تو
۲۳۸
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.