کاش از انگشتهای دستمان یاد میگرفتیم

کاش از انگشتهای دستمان یاد میگرفتیم
یکی کوچک,یکی بزرگ
یکی بلند و یکی کوتاه
یکی قوی تر و یکی ضعیف تر
اما هیچکدام دیگری را مسخره نمیکند
هیچکدام دیگری را له نمیکند
و هیچکدام برای دیگری تعظیم نمیکند
آنها کنار هم یک دست میشوند و کار میکنند
چرا ما انسانها اگر از کسی بالاتر بودیم
لهش میکنیم و اگر از کسی پایینتر بودیم او را میپرستیم
شاید بخاطر همینکه یادمان باشد,
نه کسی بنده ماست,
نه کسی خدای ما,
آری,باید باهم باشیم و کنار هم
آنگاه لذت یک دست بودن را میفهمیم ...
دیدگاه ها (۲)

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯼ " ﻣﺎﻧﺪﻥ" ﺩﻟﯿﻞ ﻫﺴﺖ ... ﻭﺑﺮﺍﯼ" ﺭﻓﺖﻥ " ﺑﻬﺎﻧﻪ .ﻫﻤﯿﺸﻪ ...

برایت شعر می بافم کلافش عشق و احساسمچه تنپوشی از این گرمترکه...

زمین بهشت می شود ،روزی که همه ما بفهمیــم :هیچ چیز عیب نیست ...

در طی زندگی کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی،مگر ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط