سلمان: خیلی بدِ حالت خراب باشه و ندونی چرا خرابِ.
جلال: حال همه ما خوب است اما تو باور مکن.
سلمان:انگار کل تاریخ همه حالشون خراب بوده. همیشه یک جای کار میلنگه.
جلال:این حال خرابی مال عادی شدنِ. اول همه چیز آدم حالش خوبِ. اول سفر، اول عشق، اول سال.
عادی شدن قاتلِ همه چیزِ...
سعید : ما مثل نگاتیوایی هستیم که هم به نور نیاز دارن هم تو نور می سوزن و سیاه میشن
قاسم : به قول نیکوس ورتیس undefined ترانهای یونانی پخش میکند و همه بی آنکه معنایش را بدانند، بغض میکنند.undefined
#دیوانههای_دوست_داشتنی
#سلمان_نظافت_یزدی
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.