خاطرات شهدا

🌸 🌴 🌸 خاطرات شهدا🌸 🌴 🌸

باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه ها به ابراهیم گفت:
" ابرهیم جان! تیپ و هیکلت خیلی جالب شده.توی راه که می امدی دوتا دختره پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند. "
بعد ادامه داد:
"شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی ،ساک ورزشی هم که دستت گرفتی ،کاملا معلومه ورزشکاری!"
ابراهیم خیلی ناراحت شد،رفت تو فکر ،اصلا توقع چنین چیزی رانداشت ..
جلسه بعد که ابراهیم رادیدم خنده ام گرفت ؛پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد !به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود.
تیپش به هر آدمی میخورد غیر کشتی گیر .
بچه ها میگفتند:
"تو دیگه چه جور آدمی هستی !ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم ،بعد لباس تنگ بپوشیم
اما تو بااین هیکل قشنگ و روفرم ،اخه این چه لباس هاییه که می پوشی .. ؟
"
ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه میکرد :
"ورزش اگه برای خدا باشه ،عبادته ؛به هر نیت دیگه ای باشه فقط ضرره .."
💐 شهید ابراهیم هادی💐

🍃 🌹 شــــهـــدارزمـــنـــده ایـــم🌹 🍃
@shohada_razmandeim
دیدگاه ها (۲)

#شهدای_هسته_ای#شهدای_مدافع_حرم#شهدای_آتش_نشان#رهبرم

💞 وقتی “‘خدا” بخوادبزرگی یه آدمی رو اندازه بگیره !متر رو به ...

🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 شعر زیبای علیرضا قزوه در این امتحان بذل جان را ببی...

🔥 💥 🔥 💥 🔥 💥 🔥 💥 🔥 💥 🔥 بسمه تعالیبیایید بابت عرض خسته نباشید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط