BAD BOY

BAD BOY
(PART8)

_یو...یونا..م...من..
من دوست دارم...
سرشو انداخت پایین
_میدونم تو دوستم نداری ولی..
×اشتباه میکردی...
_چ...چی؟
×اشتباه میکنی...من عاشقتم.
(ویو یونا)
دستمو گرفت و نشوند روی پاش و منو بوسید...
یهو آتیش بازی شروع شد ولی توجهی نکردیم و به بوسیدنمون ادامه دادیم و بغد چند مین جدا شدیم.
_، :دوست دارم
باهم خندیدیم و کلی حرف زدیم تا تموم شد.
از روی پای کوک بلند شدم و رفتم پایین که ته و میا نیششون تا نامو_ تا چیز.. تا دم گوششون بود.
&گفتی بهش؟
کوک سرشو به معنای اره تکون داد.
*عروس خانم راحت رسیدی بهش هااا
×اره راحت به دستش اوردم و الان عاشقشممم.
_منم عاشقتم♡
*،&: اییییی
*ته بیا بریم اینا تا صب میخوان بهم ابزار علاقه کنن...
&اره بیا بریمممم
×یااا وایسین ببینممم.
×جونگ کوک بیا بریممممم
_اره بریممم
رفتیم سمت ماشین...

هاهاهاااا کردم دروننن
تا لایکش نشه ۹ بعدیو نمیزارم🤡🎀
دیدگاه ها (۱۹)

درود؛خبببب خیلی واسه پارت قبل کامنت گذاشتین که بعدی بعدی و ا...

BAD BOY(Part 7)شب شد..رفتم خونم و یه دوش گرفتم و یزره به پوس...

BAD BOY(PART6)*یوناااا نکنه عاشق شدییییی؟؟×عام....خب...اره ع...

قلدر مدرسه ( پارت ۹ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط