حال من را دیدی وتادیدمت بغضم شکست
حال من را دیدی وتادیدمت بغضم شکست
من ندارم طاقت چشمان خیست مهربان
اشک چشمانمـ ندارد ارزشی،شایدشود
پرت چشمان یکی دیگر حواست مهربان
گفته بودی درد اگرداری،شریکم!پس چرا
تاشدحرف ازدردمن،تاشدلباست مهربان
گریه میکردی به حالم،فکررفتن درسرت
عاشقم بودی توازروی سیاست مهربان
تکه های ازغرورم مانده بود آن هم شکست
پس نمانده جا برای التماست مهربان...
من ندارم طاقت چشمان خیست مهربان
اشک چشمانمـ ندارد ارزشی،شایدشود
پرت چشمان یکی دیگر حواست مهربان
گفته بودی درد اگرداری،شریکم!پس چرا
تاشدحرف ازدردمن،تاشدلباست مهربان
گریه میکردی به حالم،فکررفتن درسرت
عاشقم بودی توازروی سیاست مهربان
تکه های ازغرورم مانده بود آن هم شکست
پس نمانده جا برای التماست مهربان...
- ۷.۴k
- ۰۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط